خاطره ای از شهید "قاسم باقری کزازی" ؛ به نقل از مادر مکرمه شهید
مادر شهید چنین نقل می کند که برای آخرین بار که شهید باقری به خانه آمد، از تک تک اعضا حلالیت طلبید و می گفتند برایش اسفند دود کن، صورتش بسیار نورانی شده است.

به گزارش نوید شاهد تهران بزرگ؛شهید قاسم باقری کزازی، یکم شهریور 1340 ، در شهرســتان اراک چشم به جهان گشود. پدرش غلامرضا و مــادرش خانم بالا نام داشــت. تا پایان دوره راهنمایــی درس خواند. به عنوان ســرباز ارتش در جبهه حضور یافت. ســوم فروردیــن 1361 ، در کرخه دزفول بر اثر اصابت گلوله شهید شــد. مزار او در بهشت زهرای شهرستان تهران واقع است.

وی از کودکی خیلی مهربان و خوش اخلاق بود. اول راهنمایی بود که انقلاب شد؛ در بهشت زهرا برای ورود امام چراغانی کردند. همیشه تحت هر شرایطی نمازش را میخواند، مسجد می رفت. اوایل پیروزی انقلاب شب ها برای نگهبانی به مسجد می رفت. عضو بسیج شده بود. در راهپیمایی ها شرکت می کرد و بعد از آن بود که جنگ شروع شد. با وجود اینکه سنی نداشت و پدرش هم سکته کرده بود؛ ولی دفترچه نظام وظیفه را گرفت و به خدمت سربازی رفت.

ارتش دفترچه آماده به خدمت دادند. قاسم دو سال در جبهه ها خدمت کرد؛ 6 ماه نظام وظیفه مانده بود که در حمله فتح شرکت کرد. روز های آخر خدمتش بود که دیدم آمد از ما حلالیت طلبید؛ بهش گفتم انشاءالله برمی گردی. همه می گفتند برایش اسفند دود کن، اینقدر صورتش نورانی شده بود. خیلی آرام آرام رفت. تمام هیجده سال عمرش خاطره است.

روزی که حمله شروع شده بود قاسم سرپل کرخه بود. پسر بزرگم آنجا رفت دید قاسم را جزء شهدا می آورند. بالاخره تشیع جنازه کردند. با لباس او را دفن کردند. زمانی که به خواهرش خبر شهادت قاسم را دادند دخترم بچه شیرخوار داشت از این خبر ناغافل، دختر جوان پرواز کرد و فوت شد.

منبع: مرکز اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران تهران بزرگ
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده