دعایی که معجزه می کرد

دعایی که معجزه می کرد

دعایی می‌خواند که معجزه می‌کرد

«آخرین کلماتی که بین من و حسن رد و بدل شد، شوخی آمیخته با جدی بود. گفتم: مواظب باش! گفت: دعایی بلدم که تیر دشمن به من نمی‌خورد! تیر می آید و از زیر بغل من می گذرد...» آنچه خواندید به نقل از همرزم شهید"حسن خطیری نامنی" است که نوید شاهد سمنان شما را به مطالعه جزئیات این خاطره دعوت می‌کند.
طراحی و تولید: ایران سامانه