فرزندم ابراهیم لحظهای از یاد مرگ غافل نمیشد و مرگ را مونس خود میدانست. یک روز صبح که به همراه همسر و فرزندانم تصمیم گرفتیم به صحرا برویم ابراهیم از ساعت 6 صبح که بیدار شده بود حالت عجیبی داشت و به فکر فرو رفته بود، جسمش پیش ما اما گویی فکرش جای دیگری بود... ادامه این خاطره خواندنی را در نوید شاهد کردستان دنبال کنید.