یک نکته از هزاران

یک نکته از هزاران
روایتی خواندنی از رزمنده کرمانشاهی«سید اصغر سائمی طباطبایی»

می خواهم با آقا بمانم

«سید اصغر سائمی طباطبایی»، رزمنده کرمانشاهی از لحظات حساس دوران جنگ و گفت‌وگوی معنادارش با دوست نوجوانش، «محمد حسین نجاری»، در عملیات بازی دراز سخن می‌گوید. این داستان، گواهی است بر همبستگی معنوی رزمندگان و ارتباط عمیق آنها با حضرت امام زمان (عج) و اهل بیت (ع)."
یک نکته از هزاران(3 )؛

خاطرات" حسین مرادی " رزمنده دوران دفاع مقدس / راه بدون برگشت

ما چهارده نفر بودیم. شهید آیت شعبانی قبل از اعزام گفته بود :این راه برگشت ندارد. با این گفته اش انتظار داشت عده ای منصرف شوند؛ اما هیچ کس انصراف نداد.

یک نکته از هزاران (3)؛ هدف ازشکنجه های دشمن تضعیف روحیه من بود

مرا بیرون بردند و توی آن سرمای شدید لختم کردند. بشکه ای بود پر از سیمان که پرچم شان روی آن نصب بود. پاهایم را زیر بشکه قرار دادند و به من گفتند:" می خواهیم اعدامت کنیم." گفتم:" اشهد ان لا اله الا الله " از این جمله ی من خیلی بدشان آمد. سلاح ها را مسلح کرده و یکی از آن ها دستور شلیک داد.

یک نکته از هزاران (2 )؛ شبی خونین

نزدیک چهار صبح رمز عملیات از طریق بی سیم اعلام شد:" یا الله " بچه ها گروه گروه با صدای الله اکبر پیش رفتند. دشمن که از قبل آمادگی کامل داشت با توپ و خمپاره و سلاح های سبک، شروع به تیر اندازی کرد.
معرفی کتاب؛

یک نکته از هزاران

کتاب " یک نکته از هزاران " به خاطرات رزمندگان هشت سال دفاع مقدس استان کرمانشاه پرداخته که توسط علی رستمی در 142 صفحه گردآوری و تدوین شده است.
طراحی و تولید: ایران سامانه