قسمت دوم خاطرات شهید «میر قربان مطهریمنش»
همرزم شهید «میر قربان مطهریمنش» نقل میکند: «گفتم: برادر قیافهات آشناست! از کجا آمدی؟ لبخند دلنشینی زد و گفت: از دامغان. گفتم: پاسداری؟ گفت: پاسدار افتخاری! گفتم: برای چی به جبهه آمدی؟ با تعجب نگاهم کرد و گفت: اگه ما نیایم جبهه، جبهه میآد پیش ما!»