خاطرات شهید عطاءالله ریاضی

خاطرات شهید عطاءالله ریاضی
قسمت سوم خاطرات شهید «عطاءالله ریاضی»

خانواده دوستی‌اش توی فامیل مثال‌زدنی بود

فرزند شهید «عطاءالله ریاضی» نقل می‌کند: «خانواده دوستی‌اش توی فامیل مثال‌زدنی بود. دلش نمی‌آمد کسی به ما، تو بگوید. می‌گفت: هرچه می‌خواهید به من بگویید، اما یکی یه‌دونه بابا رو دعوا نکنید!»
قسمت نخست خاطرات شهید «عطاءالله ریاضی»

پدرم همین نزدیکی‌ها است

فرزند شهید «عطاءالله ریاضی» نقل می‌کند: «توی کهن‌آباد حضورش را حس می‌کنم. هنوز صدای خنده‌هایش را می‌شنوم. هنوز او را می‌بینم که از پشت پنجره رد می‌شود. چند روز مرخصی را وقف ما می‌کرد. انگار آمده بود خستگی جنگ را از تن و جانش بزداید.»
طراحی و تولید: ایران سامانه