از خداوند متعال می خواهم که روز دفنم لبهایم خندان باشد و مرگم شهادت و شرافتمندانه باشد. پدرو مادرم به خدا عاشق شهادت هستم و افتخار می کنم که ان شاالله در روز قیامت مرا رو سفید نموده و ببخشاید ...
من در نامه، نامی از خانواده خود نبردهام و آن نیز به خاطر این است که من خود را متعلق به یک خانواده و یا یک طایفه نمی دانم چرا که من فرزند اسلام و هر پیرمرد مسلمان هستم.
تنها چیزی که می تواند گلوی مرا سیراب کند شهادت است، اسلام دین و خون وجهاد است و مسلمین باید با خون خود درخت اسلام را آبیاری کنند تا به آیندگان برسانند.
با حضورمان در جبهه هاى جنگ، اين خون شهيدان و اين نداى آسمانى را پاسداريم و تا آخرين قطرات خونمان و آخرين نفس از انقلاب اسلام، امام و قرآن دفاع می كنيم.
شهید حسن کریمی راد در سال 1329 در روستای درودگاه از توابع شهرستان دشتستان در یک خانواده مذهبی دیده به جهان گشود.دوران ابتدائی را در روستای درودگاه و دوران دبیرستان را در مدرسه فرخی برازجان با موفقیت به پایان رسانید در تاریخ 53/2/12 به خدمت سربازی سپاه دانش در یکی از روستاهای کرمان نائل آمد پس از سپری کردن دوران خدمت به استخدام آموزش و پرورش درآمد.
تا به حال من مرده ای بودم و در این لحظه آغاز جهاد و شهادت، این احساس را در خودم می بینم که تازه متولد شدم و زندگی جاویدان خود را آغاز می کنم . شهادت انسان را به حد اعلای ملکوتی می رساند، شهادت در راه خدا چقدر زیباست همچون گل محمدی است ...
ما منافقان و کافران از خدا بی خبر را به خاک ذلت خواهیم کشانید، تنها سلاحی که کسی را یارای مقابله با آن نیست شهادت است و خون ما از خون شهدای کربلا رنگین تر نیست.