خاطرات شهید احمد صالحی نژاد

خاطرات شهید احمد صالحی نژاد
قسمت سوم خاطرات شهید «احمد صالحی‌نژاد»

وقتی نماز می‌خواند، حتی فرشتگان به آرامش می‌رسیدند

همسر شهید «احمد صالحی‌نژاد» نقل می‌کند: «وقتی نماز می‌خواند، حتی فرشتگان به معنای آرامش می‌رسیدند و دلت می‌خواست در حوالی نمازش، در لحظه‌های آرامشش نزدیک شوی.»
قسمت دوم خاطرات شهید «احمد صالحی‌نژاد»

«احمد» باور داشت نوبت عاشقی کوتاه است

همسر شهید «احمد صالحی‌نژاد» نقل می‌کند: «فرزند دوم هم به دنیا آمد؛ بدون حضور احمد. دو ماه گذشت. احمد آمد و دو روز بعد دوباره خداحافظی کرد و رفت و من می‌دانستم تنها پاسخ من در این آزمون‌های زندگی، زیستن است. باور داشت نوبت عاشقی کوتاه است و می‌گذرد. پس شتاب کرد.»
قسمت نخست خاطرات شهید «احمد صالحی‌نژاد»

دلگویه‌های همسر با قاب عکس شهیدش

همسر شهید «احمد صالحی‌نژاد» نقل می‌کند: «دوباره قاب عکس داخل اتاق و لبخند قشنگت، صدام می‌زنه. همیشه یاد آن افتادم که آمده بودی خانه‌مان؛ همراه پدر و مادر و خواهرت. چه مهربان و صمیمی!»
طراحی و تولید: ایران سامانه