خاطرات شهید سید محمود زرگر

خاطرات شهید سید محمود زرگر
قسمت پنجم خاطرات شهید «سید محمود زرگر»

این نوع ملاقات کردن باعث استحکام ارتباط می‌شود

هم‌رزم شهید «سید محمود زرگر» نقل می‌کند: «سید محمود خوش برخورد بود و یکی از خصلت‌های خوبش آن بود که هنگام احوالپرسی و دست دادن روبوسی هم می‌کرد. می‌گفت: این نوع ملاقات کردن باعث استحکام ارتباط می‌شود.»
قسمت چهارم خاطرات شهید «سید محمود زرگر»

برانکارد ساخت وطن!

هم‌رزم شهید «سید محمود زرگر» می‌گوید: «آتش دشمن سنگین بود. بچه‌ها توانایی تکان خوردن را هم نداشتند. چند لحظه بعد، خودم مجروح شدم. وقتی من را روی یکی از برانکاردها می‌گذاشتند، سید محمود گفت: نگران نباش محکمه، ساخت وطنه.»
قسمت سوم خاطرات شهید «سید محمود زرگر»

می‌ترسم به مهمونی‌ات نرسم!

دوست شهید «سید محمود زرگر» نقل می‌کند: «گفت: داود جان! کی می‌خوای سر و سامون بگیری؟ گفتم: به وقتش. چندمین بار بود که ازدواج را به من توصیه می‌کرد. همان طور که از من دور می‌شد، گفت: می‌ترسم به مهمونی‌ات نرسم. آخه جایی دعوتم.»
قسمت دوم خاطرات شهید «سید محمود زرگر»

امام که صیغه عقدمان را خواند، دعایش به اجابت رسید

همسر شهید «سید محمود زرگر» نقل می‌کند: «خدمت امام رسیدیم. صیغه خوانده شد. وقتی بیرون آمدیم، دست‌ها را به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! شهادت رو نصیبم کن. مبهوت رفتارش بودم و خدا دعایش را اجابت کرد.»
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه