شعر کنگره ایثار
۰۷/مرداد/۱۴۰۴
۲۰:۰۵
فا
فارسی
English
العربیة
خانه
اخبار
اسناد
عکس
فیلم
کتاب و ادبیات
پژوهش
ویژه نامه ها
شاهد الکترونیک
استانها
موزه شهدا
جستجوی شهدا
بخش ویژه «شهدای غریب»
تفال به وصایای شهدا
تفال به وصایای شهدا
شعر کنگره ایثار
دروازه بان
بابای من دروازه بان است / دروازه بانی فرز و عالی / سد میکند دروازهها را / با یک عصای خشک و خالی
مشتهای کوچک کودکان غزه
حالا در مشتهای کوچک کودکان غزه / در فریادهای خونین راشل کوری / مقابل بولدوزرهای کر و کور /در گلدستههای مسجد روستایی در سوریه / که صدای مؤذنش را به گلوله بستند،
وای اگر پای غزالم به خراسان برسد
عشق یعنی به لبِ قافیه هم جان برسد / عاشق آن نیست به معشوقه اش آسان برسد / «در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی» / وای اگر پای غزالم به خراسان برسد
زبان حال پدران شهدا
سکوت کردی و رفتی مگر رها بشوی / پدر بسوزد و تو بغض بی صدا بشوی / تو سرو بودی و هرگز گمان نمیکردم / میان باغچۀ قاب عکس جا بشوی
نامه ای را که به مقصد نرسید آوردند
خبر این بود که یک سرو رشید آوردند / استخوانهای تو را در شب عید آوردند / جیب پیراهنی آغشته به خون را گشتند
شلیک کن به سینهي من ذاقهها پر است
خالی کنید در بدن من خشاب را / باور کنید جادوی سرب مذاب را / این سیل تا فرا نگرفته است شهر را / در نطفۀ خودش بکشید انقلاب را
پرنده شد
پنجره به پنجره تمام شهر / دیده بان جنگ بود
یک آسمان پروانه
یک قاب عکس کهنه دارد / از عکس بابا در جوانی / میگوید او پیش خداوند / دارد بهشت جاودانی
سروده محمدحسین ملکیان؛ تقدیم به سربازان میهنم
کسی شبیه به تو، یا کسی شبیه من است / کسی که دغدغه اش پاسداری از وطن است
«سرو»
مهدی عموی خوبم / از بچه های جنگ است
ویلچر سیمی
با ویلچر سیمی / در کوچه میگردی / چون بچه می آیی / با آن که یک مردی
سروده علي احدي تقدیم به شهدای گمنام و مادران شهدا
در گوشه اي از خاك كم كم جات پيدا شد / كم كم سرت، دستت، پلاكت ، پات پيدا شد
سروده «علی اصغر شیری» تقدیم به شهدای عاشورایی
دشت را ابر تیره پوشانده، یاسمنها به گریه افتادند...
تازهها
تاکید امام علی (ع) بر ضرورت بیداری معنوی در آرامش و سختی
طراحی و تولید: ایران سامانه