برادر شهید بزرگی میگوید: بسیار به امام و ولایت معتقد بود، ولایت پذیریاش همین بس که فرمودند جبههها را خالی نکنید. او به عنوان بسیجی به جبهه رفت خیلیها به او گفتند لباس پاسداری بپوشد اما او قبول نکرد. میگفت: امام فرمودند بسیجی باشیم.
شهید «حمدالله امامقلی» از شهدای دوران دفاع مقدس است. گزیدهای از وصیتنامه شهید «حمدالله امامقلی» که از رزمندگان جنگ تحمیلی و دوران دفاع مقدس بوده است را در اختیار مخاطبان قرار میدهد.
در زندگینامه شهید حسین ابوالقاسمی میخوانید: پخش اعلامیههای رهبر و دیگر مراجع و شرکت در تظاهرات را بر خود واجب میدانست. وی در بعضی از شبها که حکومت نظامی بود، در تظاهرات شبانه شرکت میکرد.
مادر شهید ابراهیمی میگوید: او را به حوزه علمیه مشهد فرستادیم تا هوای جبهه رفتن از سرش بیفتد اما دیدیم که او از همان حوزه به جبهه اعزام شد به ما میگفت: قبل از اینکه جبهه به ما محتاج باشد، ما به جبهه محتاج هستیم.
شهید «رضا ترحمی» از شهدای دوران دفاع مقدس است. او در وصیتنامهاش نوشته است:«از شما خواهران مومن و عزیزم میخواهم که حجاب خود را مثل همیشه حفظ کنید چون زینت زن حفظ حجاب و محجوب بودن اوست.»
«ماه طلعت نورعلی» از نحوه به شهادت رسیدن فرزندش در 22 خرداد 1362 چنین روایت کرد: «خبردار شدیم که غلامعلی طی عملیات والفجر مقدماتی به شهادت رسیده و مفقودالاثر شده است. من سالها چشم به راه برگشت او بودم. هنوز هم ساک لباسش بسته است و برای نشان و یادگاری نگه داشتهام!!»
پنجاه و سومین سالگرد شهید آیتالله «محمدرضا سعیدی» با حضور فرزندان برومند ایشان، مسئولان، خادمان به شهدا و خادمان حضرت معصومه (س) در جواز مزار مطهر یاد دیرین امام راحل در قم برگزار شد. در ادامه فیلمی از این مراسم را از نوید شاهد قم میبینید.
مادر شهید میگوید: در تماسهایی که با من داشت میگفتم؛ مادر جان آن جا خطرناک است. سرت را میبُرند گفت: در راه خدا سر برود، پا برود، جان برود و هر چه که برود زیبا است.
برادر شهید «حسن علی» میگوید: از کارش هم ناراحت بودم، هم خوشحال. ناراحت از این که اگر گیر بیفتد، معلوم نیست ساواک چه بلایی سرشان بیاورد، خوشحال از این که برادرم پیرو خط ولایت و رهبری انقلاب بود.
شهید «هاشمینفتچالی» از شهدای دوران دفاع مقدس در نامهاش حال و هوای جبهه را اینگونه توصیف میکند: «مانند بوی عطر ياسهایی كه از سينه اين جوانان در شب برميخيزد و بوسههای كه در سايه ربوده شده، خوشبختیهايی كه تنها خواب آلودگی شب ناظر آن بوده است، بيدار میشوند و شهيد شدن برادران و همسنگران دلپذير را در ياس تاريكی جان میگيرند.»