کتاب روزهای پیام‌بری

کتاب روزهای پیام‌بری

بَلَتی بری در خانه شهیدها، خبر برسانی؟

«یک روز آقای درافشان گفت آقای حداد یک کار دیگر هم ازت می‌خواهم گفتم چه کاری؟ گفت: بَلَتی بری در خانه شهیدها، خبر برسانی؟ گفتم دیگر اینجا نمی‌آوریدشان؟ گفت خیلی حاشیه دارد اینجا. گفتم حاج‌آقا من اصلا از این کار‌ها نکردم ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات «غلامحسن حدادزادگان» است که تقدیم حضورتان می‌شود.

گریه سربازان با دیدن تابوت‌های شهدا

«وقتی رسیدیم سربازها ایستاده بودند. با هم شوخی می‌کردند فهمیدم نمی‌دانند چه خبر است. دلشان را صابون زده بودند برای تخلیه مواد غذایی. وقتی در تریلی را باز کردیم سربازها آمدند جلو. همین ‌که جعبه‌‌های تابوت شهدا را دیدند تعدادی‌شان جا خورده و شروع به گریه کردند ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات «غلامحسن حدادزادگان» است که تقدیم حضورتان می‌شود.

چقدر بی‌مسئولیتی!

«از همان شبی که اولین شهید را به لوشان بردم یک سوال در ذهنم شکل گرفت. جواب آن سوال هر چه که بود نتیجه‌اش یک نهیب به خودم بود. غلامحسن! چقدر بی‌مسئولیتی! ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات «غلامحسن حدادزادگان» است که تقدیم حضورتان می‌شود.

مثل یک پدر، شهدا را غسل می‌داد!

«حاج‌احمد غسال مثل یک پدر که بچه‌اش را بغل بگیرد، شهدا را می‌شست و غسل می‌داد. آن‌ها که در معرکه شهید نشده بودند، غسل داشتند. می‌نشست زیر ناخن‌های دست‌وپای شهدا را با سوزن تمیز می‌کرد و پاشنه‌هایشان را سنگ می‌کشید! ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات «غلامحسن حدادزادگان» است که تقدیم حضورتان می‌شود.

خانواده شهدا بی‌تابی می‌کردند!

«می‌رفتیم به خانواده‌ها خبر شهادت‌شان را بدهیم. خانواده شهدا می‌آمدند. اصرار می‌کردند قبل از تشییع، شهیدشان را در سردخانه ببینند. می‌آوردیم می‌دیدند. در محوطه بی‌تابی می‌کردند و آرام یا بلند گریه می‌کردند ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات «غلامحسن حدادزادگان» است که تقدیم حضورتان می‌شود.

قلبم با مشت بر دیواره سینه‌ام می‌کوبید!

«مأموران قطار جواز دفن شهدا را برمی‌داشتند تحویل ما می‌دادند و از ما رسید می‌گرفتند بعد مسئول قطار صدا می‌کرد بیایید داخل و تا انتهای واگن چراغ‌قوه می‌انداختند. آن‌جا بود که قلبم با مشت بر دیواره سینه‌ام می‌کوبید ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات «غلامحسن حدادزادگان» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
در گفتگو با روح‌الله شریفی نویسنده دفاع مقدس مطرح شد

روایتی نو از ایثارگری‌های مردم دهه ۶۰ در کتاب «روز‌های پیام‌بری»

کتاب «روز‌های پیام‌بری» روایتی نو از ایثارگری‌های مردم در دهه ۶۰ به شمار می‌رود و فعالیت‌ها و زحمات کارکنان بنیاد شهید و امور ایثارگران از جمله در رساندن خبر شهادت شهدا به بازماندگانش را به تصویر کشیده است.
دوشنبه، ۲۳ آبان ماه؛

کتاب «روز‌های پیام‌بری» در قزوین رونمایی می‌شود

در آستانه گرامیداشت روز کتاب، کتاب‌خوانی و کتابدار، کتاب «روز‌های پیام‌بری»، روز دوشنبه، بیست و سوم آبان ماه در قزوین رونمایی می‌شود.
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه