برگی از خاطرات دفاع مقدس؛
روز قبل سر ما را برد از بس که با همه چیز خداحافظی کرد مثلاً میگفت شاید این آخرین حمام ما باشد. بچهها شوخی میکردند و میگفتند مگه شهادت شوخیه؟! تو میروی قزوین و دیگر به جبهه برنمیگردی! ...» ادامه این خاطره را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.