پدر شهید «کریم الله بدوی خورشیدی» میگوید: مانع رفتنش شدم و گفتم که نباید بروی. او در جواب گفت: «پدر جان! شما چند ساله هستی؟» جواب دادم ۴۵ ساله. بعد گفت: «در این ۴۵ سال برای خدا چه کردهای؟ باید این امانت خدا را پس بدهی.» این جا بود که به علاقهی او در رابطه با جبهه و شهادت پی بردم.