از خانواده شهید «غفور سلطانی» روایت شده است: «بعد از نماز مهمترین چیز برای احمد آقا درس بچهها بود. به طوری که که بار مجبور شد پول دستی قرض بگیرد تا خسرو بتواند برای درس خواندن به تهران برود. تهران رفتن خسرو همراه بود با اضطراب و دلهرهی ما. هر بار که از تهران به خانه میآمد محال بود که از اعلامیههای امام همراهش نباشد. سوغاتیهای خسرو از تهران اعلامیههای امام بود.»
مادر شهید «غفور سلطانی» روایت میکند: «احمد آقا بیش از هر چیزی به درس و نماز بچهها اهمیت میداد. آنقدر به نماز حساس بود که همیشه میگفت: هر کسی نماز نمیخواند سلام کردن به او حرام است.»