رضا حسن‌پور

رضا حسن‌پور

خاطرات/ اگر برگشتم!

نوید شاهد - «گفتم: حاج مسلم بچه‌هات با هم دارند می‌روند جبهه، دست تنها نمی‌شوی؟ کار‌ها را کی برات انجام می‌دهد؟ گفت: خدا! گفتم: بالاخره ما هستیم. اگر کاری داشتی رودربایستی نکنی‌ها! ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید " رضا حسن‌پور " است که تقدیم حضورتان می‌شود.

خاطرات/ سردار فاتح

نوید شاهد - «شهید حسن‌پور موتور را درست در میان حلقه محاصره سربازان عراقی که با چشم‌های از حدقه درآمده به ما نگاه می‌کردند نگه داشت. هر دو از موتور پایین آمدیم. شهید حسن‌پور در کنار موتور خیلی آرام ایستاد و با خونسردی تمام مانند یک سردار فاتح شروع به قدم زدن کرد ...» ادامه این خاطره از معاون فرمانده لشگر در جزیره مجنون شهید " رضا حسن‌پور " را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه