قسمت نخست خاطرات شهید «سید علی شعنی»
برادر شهید «سید علی شعنی» نقل میکند: «گفتم: تو که بری ما یادمون میره. به فکر فرو رفت؛ اما خیلی زود از جایش بلند شد، ضبط صوت را آورد. صدایش را ضبط کرد. شعر اصول دین را هم خواند و با لبخند، نگاهی به ما انداخت و گفت: اینم واسه وقتایی که من نیستم.»