هنوز چشم به راه توام و با تمام وجود دوستت دارم
به گزارش نوید شاهد شهرستانهای استان تهران، شهید «محسن اکبراشرفی»، یادگار مسلم و خدیجه یکم فروردین ۱۳۴۱ در شهرستان دماوند دیده به جهان گشود. وی تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. سال ۱۳۶۲ ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. این شهید گرانقدر در یکم اسفندماه ۱۳۶۲ در پادگان دو کوهه بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. پیکر وی را در گلزار شهدای فرامه زادگاهش به خاک سپردند.
در ادامه دلنوشته میثم اکبراشرفی فرزند شهید «محسن اکبراشرفی» را میخوانیم:
آن هنگام که رویاهای کودکیام جان میگرفت، معنای اشکهای بیپایان مادرم را نمیدانستم. آنگاه که با دوستان پُر هیجانم مشغول بازی و جنب و جوش بودم و دنیای کودکانه مرا در خویش فرو برده بود معنای عکس قاب گرفتهات را روی طاقچه کوچک اتاقم نمیدانستم.
سختترین روز زندگی خود هرگز پدر را ندیده و کسی را بابا صدا نکرده بودم. در دوران تحصیل وقتی معلم از بچهها میخواست خود را معرفی کنند و شغل پدرشان را بگویند با اندوهی تلخ فقط تو را مسافر نامیدم و گفتم پدرم هنوز در سفر است !سفری بیپایان، اما نیستی که ببینی مادر، این سالها چقدر شکسته شده. این مادر شکسته همان است که صبر و استقامتش نگذاشت خم بر ابروی من بیاید. پدر نگاه کن! حالا من بزرگ شدهام، بزرگتر از آن نهالی که در حیاط خانهمان قد کشید.
ای کاش میشد تو را گاهی در خواب ببینم تا بوسهای هر چند کوتاه بر گونههایم بنشانی. در تمام لحظات زندگیام هنوز چه کودکانه دلم برایت پَر میزند و تو خوب میدانی که چقدر دلتنگ نگاه پدرانه و نوازشگر و مهربان توآم. اما با همهی این دلتنگیها حالا خوب میدانم که دلیل رفتنت چه بود. حالا خوب میدانم که چقدر از عشق، سرشار بودی و چه خوب راه و رسم عاشقی را میدانستی. هنوز چشم به راه توام و با تمام وجود دوستت دارم.
انتهای پیام/