ماجرای امضای رضایتنامه!
به گزارش نوید شاهد شهرستانهای استان تهران، شهید «مهدی جباری» یادگار محمدرضا بیست و هفتم اردیبهشت ماه سال ۱۳۴۵ در خانوادهای متدین در تهران به دنیا آمد. مهدی از بین ۶ فرزند، فرزند سوم خانواده بود. پدرش نگهبان بود. مهدی به مدرسهی امام خمینی میرفت، درسش را خوب و از همان کودکی بسیار عالی مدیریت میکرد. هم خطاط بود و هم معرق کاری میکرد. در کلاسهای حلال احمر هم شرکت داشت. جنگ که شروع شد در ۱۵ سالگی به جبهه اعزام شد در شهریار سکونت داشتند. مهدی تحصیلاتش را تا دیپلم ادامه داد. در طی چهار سالی که در جببهه حضور داشت یک مرتبه شیمیایی شد. سرانجام بیست و نهم بهمن ماه سال ۱۳۶۴ به شهادت رسید. پیکرش مدتها در منطقه برجا ماند و پس از ۱۱ سال به آغوش خانواده بازگشت و در امامزاده اسماعیل شهرستان شهریار به خاک سپرده شد.
روایتی خواندنی از مادر شهید «مهدی جباری» را در ادامه میخوانید:
۱۵ سال داشت که پروندهاش دستش گرفته بود و آمد پیش من گفت: مامان اینو امضا کن. گفتم: این چیه؟ گفت: پرونده برای اعزام به جبهه است که میخوام برم جبهه. گفتم: برو پیش بابات که اون رو امضا کنه. اون موقع پدرش نگهبان بهیاری بود. ایشون هم گفته بود ببر مامانت امضا کنه. گفت: مامان امضا نمیکنه. همسرم زنگ زد بهم و گفت: بیانصاف چرا بچّه رو اذیت میکنی؟ گفتم: چیکار کنم؟ حکم شهادت پسرمو امضا کنم؟ تو امضا کن تا منم امضا کنم.
بالاخره دلم برایش سوخت که چند مرتبه رفت و اومد، امضا کردم. اولین مرتبهای که رفت جبهه ۱۵ سال داشت و ۸ ماه تو جبهه موند اصلاً برای مرخصی نمیآمد یعنی به زور میفرستادنش تا بیاد خونه، همش اونجا بود. اول به عنوان امدادگر ولی بعدها آرپیچیزن و توپ زن و مربّی غواصی و خلاصه به قول خودش آچار فرانسه آنجا بود.
انتهای پیام/