عطرِ دود اسپند توی حیاط پیچیده بود
به گزارش نوید شاهد شهرستانهای استان تهران، شهید وحید زمانینیا، یادگار «فریدون» سیام تیرماه سال ۱۳۷۱ در شهر تهران به دنیا آمد. از ۹ سالگی به تکواندو علاقهمند شد و تا پایان پیشدانشگاهی در همین رشته ورزشی فعالیت میکرد. سال ۹۱ در آزمون کنکور سراسری و دانشگاه افسری شرکت کرد و در هر دو آزمون پذیرفته شد. با توجه به علاقهاش به مسائل نظامی و فعالیتش در بسیج، با مشورت برادر بزرگترش آقا حمید، در دانشگاه افسری ادامه تحصیل داد. وحید تا سال ۹۳ دانشجو بود و بعد از آن به مدت چهار سال مدافع حرم شد. از اوایل سال ۹۷ تا لحظه شهادتش در معیت حاج قاسم سلیمانی بود. سیزدهم دی ماه ۱۳۹۸ در حمله بالگردهای آمریکایی در فرودگاه بغداد به شهادت رسید.
روایتی خواندنی از مادر شهید «وحید زمانینیا» را در ادامه مرور میکنیم:
آسمان آرام شب
تابستان در تِب گرمای خورشید به پایان تیر نزدیک میشد. نیمه شب ۳۰ تیر ۱۳۷۱ حس و حال غریبی به سراغم آمد. نمیدانم چرا به یاد دوران کودکیام افتادم. به یاد آن روزهایی که بیخبر از آشفتگی و هیاهوی دنیا با دوستانم بازی میکردم. دامن گُلگُلی را تاب میدادیم و در حیاط خانه چرخ میزدیم. با مرور خاطرات، حصیر بالکن را کنار زدم. چشمم به آسمان افتاد؛ صاف بود، یک لکه ابر هم نداشت. با شمارش ستارهها به انتظار ستارهی وجودم، کنار پله نشستم. دردی آشنا به سراغم آمد. تاریکی شب رفت و آفتاب طلوع کرد. همان روز گریهی میوهی دلم مژدهی آمدنش را داد. آن زمان حمید نُه سال داشت و حسین یازده ساله بود. این فرشته، تهتغاری و عزیزدُردانه خانواده شد.
به قدری خوشحال بودم که میخواستم همسایههای محلهی اتابک را باخبر کنم. آن زمان منزل پدرِ همسرم ساکن بودیم. بابا اصغر و مامان منصوره بیصبرانه منتظر نوهی خود بودند. مادر، بچه را بغل کرد و به فریدون گفت: «بیا مادر، بیا آتش اسفند رو بیشتر کن. الان چشم تون میزنن، میگن خوش به حال فریدون که اقدس خانم سه تا پسر براش آورده! همین الانه هم پشت درهاشون وایستادن ببینن بچه پسره یا دختر. از صبح تا حالا ده نفر از من پرسیدن!»
عطرِ دود اسپند توی حیاط پیچیده بود.
منبع: کتاب من محافظ حاج قاسم
انتهای پیام/