«شهادت» بزرگترین آرزوی یک شهید
به گزارش نوید شاهد شهرستانهای استان تهران، شهید غلامرضا قاری، یادگار «اکبرآقا» و «جواهر» یکم اردیبهشت ماه سال 1340 در شهرستان ری به دنیا آمد.او تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. کشاورزی می کرد. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. این شهید گرانقدر چهارم مردادماه سال 1362 با سمت تک تیرانداز در حاج عمران عراق بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. پیکر او را در بهشت زهرای شهرستان تهران به خاک سپردند.
فرازی از وصیتنامه شهید «غلامرضا قاری» را در ادامه مرور میکنیم:
«باسمه تعالی»
«رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ»
«پروردگارا! ما را در برابر قوم کافر صبر و شکیبایی، نصرت و یاری و استقامت و پایداری عطا فرما»
هنگامی که رزمندگان سوی جبههها اعزام میشوند خداوند در برابر ملائکه نسبت به چنین انسانهایی افتخار میکند.
«بنام الله پاسدار حرمت خون شهیدان»
درود بر صاحب الزمان، بقیه الله ارواحنا له الفداء ولی بر حق ولایت و امامت درود خدا بر رهبر کبیر انقلاب، قلب تپندهی مستضعفان که درس حماسههای جاوید زندگی را در کالبد انسانها بما قد خمیده روشن ساخت و زندگی با عظمت را بر مسلمانان به ارمغان آورد.
سلام و درود خدا بر شهیدان حق و فضیلت که چون شمع سوختند تا آتش ایمان را در دیگران تیز و تیزتر کنند و چراغ هدایت بشریت فرورفتهی در ظلمت شدند. سلام و درود خدا بر رزم آوران، این کفر ستیزان حقیقت که به حمایت از بزرگترین معجزهی ابدیت «قرآن کریم» قد برافراشتند و مردانکه مقاومت میکنند.
سلام و درود خدا بر ملت قهرمان و یاوران روح الله، حامیان حزب الله که گام به گام امام عزیزمان را یاری کردند و در عمل ثابت قدم بودند.
سلام و درود خدا بر شما پدر و مادر حزب الله و متعهد به انقلاب. امید است در ظل توجهات خداوند رحمان در راه خدمت به انقلاب و اسلام عزیز موفق و سربلند باشید تا زمینهی سعادت و مسرت شما خانوادهی گرامی بیشتر از پیش گسترده و ریشهاش مستحکمتر گردد.
همانطوری که مکتب مبین اسلام، مکتب هجرت و جهاد علیه کافران میباشد، خدا اینجانب سرباز روح اله غلامرضا قاری براساس رسالت و مسئولیتی که حس نمودم به جبههی کفر ستیز هستی روی آوردم تا علیه چپاولگران مستکبرین و توفیق تاریخ مبارزهای بیامان و تمام نشدنی داشته باشم. امیدوارم خداوند بر من منت گذارد و مرا در جوار رحمت خویش به سوی بهشت هدایت فرماید.
پدر و مادر عزیزم از اینکه نتوانستهام حتی ذرهای از تمامی زحمتی که برایم کشیدید جبران کنم و برایتان فرزند مفیدی باشم. معذرت میخواهم. امیدوارم لااقل بتوانم صراط مستقیم که همان خواست شما بزرگترین آرزوی شما برای فرزندانتان میباشد قدم بگذارم و امید دارم که در شهادت و مرگ من گریه و زاری ننمائید که شهید گریه ندارد. زیرا هم روحم عذاب میکشد و هم دشمن اسلام شاد میشود.
خواهران و برادر بهتر از جانم زا از تمام وحود سلام میرسانم. هر چند اذیتتان کردم و آنها را زحمت میدادم اما وصیتم به آنها اینست که زینب وار حسین وار در راه پیاده شدن ملت انبیاء که خوشبختی در عزت مسلمین است، گام بردارند و زندگی کنند و سربلند و سعادتمند شوند و تا میتوانند پدر و مادرشان را راضی نگاه دارند زیرا رضای پدر و مادر کمتر از ثواب جبهه نیست.
تمامی دوستان، آشنایان و فاملیها و بچهها را سلام میرسانم. از آنان امید بخشش دارم و امیدوارم که بدیهای مرا با گذشت خود فراموش کنند و حلالم نمایند. خدمت عموها و پسر عموها، پسر خالهها و کلیه بستگان سلام میکنم. هر چند خود مومن و متعهد به رژیم اسلامی هستید ولی با این حال بیشتر کوشش کنید.
مادرم میدانم که رنج بردی و زحمت کشیدی. اما زندگی با عزت و خدایی بهتر از ننگ است پس چه خوب که فرزندت در این راه رود و زندگیش با عزت شود آخر ما اعتقاد به آن جهان داریم. پس چه گریه و چه ناراحتی هر وقت یادم افتادی و حسرت تمام شد کلام خدا «الا بذکر الله تطمئن القلوب» را زمزمه کن. که خداوند صبوریت و شکیبایی تو بیشتر خواهد کرد.
تنها آرزویم بعد از شهادت این است که در بهشت زهرا، کنار دیگر جوانان به خون خفته خاکم نمائید. از شما مردم حزب میخواهم که شبهای جمعه دعای کمیل و جمعهها و نماز وحدت آحرین جمعه را با شکوه و عظمت هر چه بیشتر برگزار کنید و پشت جبههها را خالی ننمائید. یاور و یاور امام باشید روحانیت اصیل و علماء مجاهد را پشتیبانی نمائید. انشاالله که موفق و موید باشید.
مرگ به امپریالیسم شرق و غرب به سوگواری آمریکا مرگ بر اسرائیل غاصب و مزدوران خود فروخته صهیونیزم. برقرار باد پرچم لا اله الا الله و جمهوری اسلامی ایران.
غلامرضا قاری/ بیست و هفتم تیرماه سال 1362