رخت دامادی مانع حضورش در جبهه نشد
به گزارش نوید شاهد شهرستانهای استان تهران، شهید محمدرضا یعقوبی، یادگار «محمدعلی» و «فاطمه» سال 1342 بود. برف می بارید و تربت حیدریه غرق در سپیدی بود که محمد رضا به دنیا آمد. ملحفه ای سپید دورش پیچیدند و به این ترتیب وارد دنیایی شد که سختی ها و رنج های زیادی در آن انتظارش را می کشیدند.
بیشتر ببینید: تصاویر کمتر دیده شده فرمانده بینشان گردان یاسر شهید «محمدرضا یعقوبی»
توصیه فرمانده گردان یاسر به خانوادهاش: به خودسازی مشغول باشید
در کودکی به تحصیل پرداخت و در نوجوانی و جوانی در کنار درس خواندن، نیمی از اوقات خود را در کارگاه مکانیکی کار می کرد تا کمک خرج خانواده باشد. محمدرضا از آغاز نهضت و مبارزات امام، به جمع پر شور مردم پیوست و با تمام وجود برای انقلاب مایه گذاشت و فعالیت کرد.
انقلاب به پیروزی رسید، محمدرضا لباس مقدس سپاه اسلام را بر تن کرد و سال 1360 بود که به جمع پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و در همین سالها به تهران آمد و یک سال بعد همسر دلخواه خود را پیدا کرده و با برگزاری مراسم سادهای ازدواج کرد. اما ازدواج مانعی در راهی که انتخاب کرده بود نشد.
عملیات والفجر 10 در راه بود که محمدرضا راهی منطقهی عملیاتی حلبچه شد. محمدرضا شبی را در عملیات گذراند که به جای باران، گلوله از آسمان میبارید و منورها سرتاسر حلبچه را مثل روز روشن کرده بودند. دشمن که تقریباً از پای در آمده بود به انداختن بمب شیمیایی متوسل شد.
در یک چشم به هم زدن حلبچه در گازهای خردل و اعصاب گم شد. محمدرضا ماسکها را به همرزمانش می رساند و خودش دیرتر موفق به استفاده از ماسک میشود. این است که گازهای شیمیایی مسمومش می کنند و به تهران منتقل میشود. چیزی از بهبودی نسبی محمد رضا نمی گذرد که دوباره راهی جبهه میشود. او مرد ماندن نبود. دل به یارانی بسته بود که جانشان را در دست گرفته بودند و میجنگیدند.
در عملیات آزادسازی ارتفاعات «قوچ سلطان» و «بانی نبوک» در دوم فروردین 1367 یک به یک همرزمانش را از میدان مین عبور میدهد و بعد خودش آماج گلوله های دشمن قرار می گیرد و بدنش در منطقه دشمن باقی می ماند.
انتهای پیام/