نجوای عاشقانه یک شهید با خدا
به گزارش نوید شاهد شهرستانهای استان تهران، شهید «ذبیح الله سلمانیفیضی»، یادگار «علیجعفر» و «زهرا» یکم فروردین ماه سال 1343 در روستای فیض آباد از توابع شهرستان ساوه به دنیا آمد. او تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. این شهید گرانقدر بیست و نهم آبان ماه سال 1362 در پنجوین عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار وی در امامزاده عباس شهر چهاردانگه تابعه شهرستان اسلامشهر واقع است.
قسمت اول متن وصیتنامه شهید «ذبیح الله سلمانیفیضی» را در ادامه مرور میکنیم:
«بسمه تعالی»
«اَلحَمدُللهِ رَبِّ العالَمین، ثُمَّ الصَّلاةُ وَ السَّلام علی سَیِّدنا و نَبیِّنا حبیبِ اِلهِ العالمین، ابِاالقاسِم المُصطَفی مُحَمَّد و علی اَهل بَیته الطّاهرین المعصومین المکرّمین»
«إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ»
خشنودم که خداوند پروردگار من است و اسلام دین من است و حضرت محمد(ص) که درود خدا به او و آلش باد پیغمبر من است و حضرت علی (ع) امام من و حسن (ع) و حسین (ع) و علی (ع) محمد (ص) و جعفر (ع) و موسی (ع) و علی و محمد (ع) و علی (ع) و حسن (ع) و فرزند شایسته او حضرت مهدی (عج) که درود خدا به ایشان دوستی میکنم و از ایشان باد، پیشوایان و آقایان و رهبرانند و با ایشان دوستی میکنم و از دشمنان ایشان بیزاری میجویم.
مرگ، طوقی است در گردن بنی آدم و هر کس اگر چه مایل نیز به این امر نباشد، باید شربت مرگ را بچشد. لذا اینجانب حقیر و بنده خداوند (ذبیح الله سلمانی فیضی) بنا به حکم شرعی که بگردن دارم و برای ادای دیون (حق الله و حق الناس) و مشخص کردن هدفم از آمدن به این مکان مقدس (جبهه) و کربلای حسینی لازم و امری ضروری میدانم که سخنی چند با خانوادهام و امت حزب الله را مطرح نمایم. باشد که انشاالله با این عمل در درجه نخست و من خویش را اداء کرده باشم و مورد رضایت خداوند قرار بگیرد. اگر چه خود را در مظهر چنین امتی ایثارگر و شهید پرور لایق این امر نمیدانم.
خدیا؛ بارالها؛ پروردگارا، معبودا، معشوقا، مولایم، نمیدانیم و زبانم عاجز است از شکر این نعمت که حق من روا داشتی و توفیق حضور در صحنه جهاد در راهت را به من عطا کردی و این نیز یکی از نشانههای و علائم رحمانیت تو میباشد که بنده گناهکاری چون من را موفق به این امر نمودی.
ولی ای خدای من همانگونه خود آگاه و دانا از تمامی امور باشی میدانی که این آرزوی دیرینه من بنده گناهکار تو بوده است.
خدایا؛ پروردگارا، از تو میخواهیم و به خون حسین (ع) و پهلوی شکسته زهرا (س) و به جگر پاره پاره امام حسن(ع) و خون تمامی شهیدان مظلوم قسمت میدهیم این بنده گناهکار و روسیاه را جزء وصف مبارزان و راهت قرار ده.
بارالها، تو خود آگاه از جهان کفر آلوده میباشی تو خود آگاه از مظلومیت دینت (اسلام) در این جهان که جباران و ظالمین هم چون کاخ نشینهای کرملین و سفید و ... بر آن ظلم گذاران روا داشته و دارند میباشی.
خدایا؛ فقط تو خود آگاه از مظلومیت مستضعفین میباشی و مظلومیت انسانهایی که برای گرفتن و طالب حق این مظلونین قیام کردهاند.
خدایا؛ تو خود آگاه از تکرار کربلا حسینی (ع) در سرزمینی که تنها گناه آن مبارزه با کفر جهانی میباشند و شهید شدن هزاران عباس و اکبر و اصغر ... میباشی و همچنین شاهد دلاوری ایشان.
جهان کفر بداند این همان سرزمین میباشد، با انسانهای که خون حسین (ع) در رگ ایشان جریان دارد و هرگز همانگونه که مولایشان در برابر ظلم سر تسلیم فرود نیاورد تا جان در بدن داشت ما نیز همچون مولایمان سر تسلیم در برابر کوچکترین ظلم فرود نمیآوریم که در این صورت یزیدی هستیم.
خدایا؛ یاور این امت دلاور و ظلم ستیز باش که ایشان هدفی جز تحقق و پیاده شدن احکام اسلام و گرفتن حق مظلوم از ظالم را ندارند. این سرزمین دیگر سرزمینی است الهی.
خدایا؛ که جوانان آن ننگ از آن دارند که در رختخواب ذلت بمیرد، زیرا مولایشان حسین (ع) در میدان نبرد شهید شد و ننگ دارند از اینکه در غفلت بمیرند، زیرا آقایشان علی (ع) در محراب شهید شد و ننگ دارند در بیتفاوتی بمیرند که علی اکبر حسین (ع) و ابوالفضل العباس در راه هدف حسین (ع) با هدف شهید شدند.
جهان آلوده به فساد بداند این سرزمین صاحب دارد که صاحب الزمان (عج) میباشد و هم اکنون در غیاب ایشان نایبی جون روح الله که شنیدن اسم او رعشه به اندام شما میافتد زیرا همیشه باطل در مقابل حق ذلیل و خار و فانی شدنی میباشد. پس ای خدایای رئوف و بخشنده دوست دار حق، قدرت و توان به ایشان عطا فرما که: خود وعده این امر نعمت را دادهای.
ادامه دارد...