در قسمت دوم وصیت‌نامه دانش‌آموز شهید «محمد ابراهیمی» آمده است: «خواهرم سیاهی چادر تو کوبنده‌تر از خون من است. سیاهی چادر تو پشت منافقین و دشمنان را به لرزه درمی‌آورد و با سیاهی چادرت نگهبان خون من باش.»

خواهرم، با سیاهی چادرت نگهبان خون من باش

به گزارش نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران، شهید محمد ابراهیمی، یادگار «عشقعلی» و «معصومه» هشتم تیرماه سال 1346 در شهرستان تهران چشم به جهان گشود. دانش آموز اول متوسطه بود که به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. این شهید گرانقدر بیست و دوم اسفندماه سال 1363 در شرق رود دجله عراق بر اثر اصابت ترکش به سر به شهادت رسید. پیکر وی را در بهشت زهرای زادگاهش به خاک سپردند.

بیشتر بخوانید: توصیهِ یک شهید دانش‌آموز: نماز را اول وقت و به جماعت بخوانید

قسمت دوم متن وصیت‌نامه شهید «محمد ابراهیمی» را در ادامه می‌خوانیم:

وصیت مهمی که من به خانواده ام دارم این است که: به هیچ وجه برای من حجله نگذارید و مجالس ختم پر خرج برقرار نکنید و به جای آن پولش را به جبهه بدهید و از شما میخواهم بجای گریه کردن به من به نصایح این حقیر گوش کنید و عمل نمائید تا سعادت اخروی نصیبتان گردد.

از شما می‌خواهم که هر کدامتان یک نمونه مسلمان خود ساخته باشید گناهان بسیار زیاد و بزرگ مرا ببخشید و از همگان حلالیت می طلبم و از شما می خواهم که در دعای کمیل و دعاهای دیگر و نمازها مخصوصاً پایان هر نماز برای من و برای همه مسلمین طلب آمرزش و مغفرت کنید.

ای خواهران و برادران عزیزم امیدوارم که یک برادر خوبی برایتان بوده باشم و به این نصایح گوش کرده باشید که هر روز نمازهایتان را اول وقت بخوانید و سعی کنید با هم مهربان باشید و وصیت مهمی که برای شماها دارم این است که قرآن را سعی کنید یاد بگیرید و بخوانید و از تهمت غیبت بپرهیزید.

خواهرم سیاهی چادر تو کوبنده‌تر از خون من است. سیاهی چادر تو پشت منافقین و دشمنان را به لرزه در می آورد و با سیاهی چادرت نگهبان خون من باش و در آخر نماز برایم طلب آمرزش کنید.

و ای پدر بزرگوارم آرزومندم که برایم گریه نکنید که فرزندتان و پاره تنتان را در راه حق برای اسلام و قرآن و نابودی کفر تقدیم آفریدگار نمودید و بدانید شهیدان زنده اند الله اکبر و ای مادر می دانم که اخرین کلامهای من برای تو درد آور و سخت است و گریه را سر میدهی و میدانم گریه می کنی زیرا همین اشکهای مادر شهیدان است که سیلی از آن روان می‌شود و کاخ ستمگران و جباران را از ریشه میکند و در گورستان تاریخ دفن میکند و در آخر از خانواده محترم و گرامی ام میخواهم که راه اما را دنبال کنید که راه خداست.

ما آنقدر می جنگیم و شهید می شویم و پیروزی می آفرینیم *** تا تبسمی بر لبان مبارک رهبرمان جاری شود

من دوست دارم مانند عباسم دست جدای از پیکر داشته باشم. دوست دارم مانند حسین (ع) سر ز پیکر جدا داشته باشم دوست دارم مانند بهشتی مظلوم پاک زپیکر جدا داشته باشم دوست دارم مانند دستغیب پیکر صد پاره داشته باشم. من دوست دارم مانند رجائی و باهنر پیکر سوخته داشته باشم.

به امید زیارت کربلا و آزادی قدس عزیز توسط رزمندگان/ اما را دعا کنید.

خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی (عج) خمینی را نگهدار

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده