سه‌شنبه, ۰۲ آذر ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۵۸
همسر شهید «سعید مهتدی‌جعفری» می‌گوید: «شهید مهتدی نسبت به انجام وظایفش بسیار حساس بود. تعهد کاری داشت و هر مسئولیتی را که به او می‌سپردند، به بهترین نحو ممکن انجام می‌داد. با تدبیر خاصی که داشت، یک لشکر را اداره می کرد. با این وجود هیچ گاه مسائل کاری را به خانه نمی‌آورد. بیشتر ساعات شبانه روز در محل کار حضور داشت.»

روایتی از تعهدکاری یک فرمانده شهید

به گزارش نوید شاهد شهرستان های استان تهران، شهید سعید مهتدی‌جعفری، یادگار «احمد» و «جمیله» یکم فروردین ماه سال 1337 در پیشوا چشم به جهان گشود. او تا مقطع کارشناسی ارشد در رشته مدیریت دفاعی درس خواند. ازدواج کرد و صاحب سه پسر شد. از سوی سپاه پاسداران در جبهه حضور یافت. نوزدهم دی ماه سال 1384 در آیدینلو ارومیه بر اثر سقوط هواپیمای C130سانحه هوایی به شهادت رسید. مزار او در بهشت زهرای تهران واقع است.

روایتی خواندنی از همسر شهید «سعید مهتدی‌جعفری» را در ادامه می‌خوانیم:

در تاریخ 19 دی ماه با سعید ازدواج کردم؛ نمی‌دانستم قرار است تاریخ سالگرد ازدواج مان با تاریخ شهادتش یکی شود. آن موقع زمان جنگ بود. من در آزمایشگاه بیمارستان شهید بهشتی دزفول کار می کردم و او نیز در جبهه می‌جنگید. در طول جنگ بارها مجروح شده بود؛ مفصل یکی از زانوهایش در اثر اصابت ترکش از بین رفته بود. به همین دلیل یکی از پاهایش کوتاه‌تر از دیگر پایش شده بود. وقتی این اتفاق افتاد، کار در بیمارستان را رها کردم و قید ادامه‌ی تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد را هم زدم و خودم پرستاری سعید را در منزل بر عهده گرفتم. سه سال دوره‌ی درمانش طول کشید. در این سه سال، علاقه و وابستگی خاصی به هم پیدا کرده بودیم و به قولی، یک روح در دو بدن بودیم.

از لحظه‌ی مجروحیت تا زمان شهادتش، یادم نمی آید حتی یک بار هم از وضعیت جسمانی خود شکوه و شکایتی کرده باشد. هیچ گاه نفهمیدم درد کشید یا نکشید؛ بس که صبر و آرامش داشت. گاهی حتی برای من که همسرش بودم باور ۶۵ درصد جانبازی و تحمل آن همه درد و رنج و لحظه‌ای دم نزدن، بسیار سخت بود. طوری کارهایش را انجام می‌داد که انگار از همه‌ی ما سالم تر بود. با آن همه آرامش و شکیبایی به مقام واقعی رضا و صبر رسیده بود. خلوص در نیت و عشق به ائمه اطهار (ع) و ولایت در وجودش موج میزد.

بیشتر بخوانید: سردار سعيد مهتدی جعفری به روايت همسر شهيد

شهيد سعيد مهتدی جعفری به روايت فرزند شهيد

دنیا توشه‌ای برای آخرت است

نگاهی به زندگی فرمانده لشکر 27 محمد رسول الله (ص)؛ شهید «مهتدی‌جعفری»

شهید مهتدی نسبت به انجام وظایفش بسیار حساس بود. تعهد کاری داشت و هر مسئولیتی را که به او می‌سپردند، به بهترین نحو ممکن انجام می‌داد. با تدبیر خاصی که داشت، یک لشکر را اداره می کرد. با این وجود هیچ گاه مسائل کاری را به خانه نمی‌آورد. بیشتر ساعات شبانه روز در محل کار حضور داشت و به طور کلی فرصت کمی برای با هم بودن داشتیم. با این حال هیچ گاه از اوضاع تحصیلی و غیر تحصیلی فرزندان غافل نمی شد و دورادور کنترل لازم را انجام می‌داد. برای تربیت فرزندان اهمیت ویژه‌ای قائل بود و سعی می‌کرد رابطه‌ی عاطفی خوبی با آنها داشته باشد.

در دوران جنگ تحمیلی و زمانی که سعید در عملیات «بدر» حضور داشت، در یکی از خانه های دزفول زندگی می‌کردیم. آن روز تولد من بود که صدای ماشین را در منزل شنیدم. از پنجره کوچه را نگاه کردم و دیدم که ایشان اشاره می‌کند که پیش‌شان بروم. ایشان از درون ماشین یک قواره چادر مشکی در آورد و با لبخند گفت: «تولدت مبارک» و سریع رفت و خودش را به منطقه رساند.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده