رشادت رزمندگان در میدان جنگ ستودنی است
به گزارش نوید شاهد شهرستانهای استان تهران، شهید محمد مرتضیقلی، یادگار «مهدی» و «زهرا» يكم فروردين ماه سال 1341 در شهرستان ری چشم به جهان گشود. او تا پايان دوره متوسطه درس خواند و ديپلم گرفت. مدتی در بسيج فعاليت كرد و سپس به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. این شهید گرانقدر چهارم دی ماه سال 1362 با سمت فرمانده قرارگاه شهيد دستغيب در گيلانغرب توسط گروههای ضدانقلاب به شهادت رسيد. مزار وی در بهشتزهرای شهرستان تهران واقع است.
متن نامه فرمانده سپاه گیلانغرب شهيد محمد مرتضیقلی خطاب به پدرش را در ادامه میخوانیم:
«بسم الله الرحمن الرحيم»
«يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتَالِ إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ وَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ يَغْلِبُوا أَلْفًا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَفْقَهُونَ»
«ای رسول، مؤمنان را بر جنگ ترغیب کن که اگر بیست نفر از شما صبور و پایدار باشند بر دویست نفر غالب خواهند شد و اگر صد نفر بوده بر هزار نفر از کافران غلبه خواهند کرد، زیرا آنها گروهی بیدانشند.»
سلام بر پدر و مادر عزيزم، اولاً خواستم از سلامتی خودم بگويم كه قرصها مؤثر بود و من حالم خيلی بهتر شده و در ضمن من به سلامت به اسلام آباد رسيدم و سپس ماموريت بعنوان مسئول اطلاعات جنگی گيلانغرب به من دادند. خلاصه اين نامه را درست در ساعت 4 بعدازظهر روز جمعه در منطقه گيلانغرب برايتان مینويسم. مشكلات در منطقه زياد است و انشاالله با همت و ياری خدای تبارک و تعالی آنها را پشت سر و حل میكنيم.
اين روزها سرمان خيلی شلوغ شده مخصوصاً كه مسئوليت اطلاعات را بعهده گرفتهام. راستی خبر پيروزی هم كه حتماً از راديو شنيدهايد. جايتان خالی جنگ بود واقعاً برادران میجنگيدند والحمدالله شهيد جزئی داشتيم كه جريانانش را تهران آمدم برايتان شرح میدهم.
حدود 400 كشته و 300 اسير فعلاً ما از طرف گيلانغرب و هميشه راه حمله كرديم و گروهی ديگر از طرف سرپل ذهاب و با هماهنگی عجيبی از بالا و زمين توانستيم قله بازیدراز و آنجا را پاكسازی كنيم و انشاالله در مدت كوتاهی خبر پيروزی قصر شيرين هم بگوشتان میرسد.
باز تأكيد میكنم كه من حالم خوب است و به همه سلام برسانيد و نگران من نباشيد هر چه بخواهد همان میشود و در ضمن آدرس جديد من را به برادران ديگر بدهيد تا به اين آدرس نامه بفرستند و از راه دور محسن را میبوسم و به ناصر موسوی تلفن بزنيد آدرس من را به او بدهيد و بگوئيد تا چند روز ديگر امكان دارد حكم برای او بگيرم تا بيايد.
پسر كوچک شما محمد مرتضیقلی/ والسلام