مثل یک خواب شیرین بود، خبر آزادی!
أليس الصبح بقريب؟ آیا صبح پیروزی نزدیک نیست؟ آری، صبح پیروزی نزدیک است. خداوند به انسانهای مؤمن، وعده پیروزی بر دشمن و بر مسائل و مشکلات زندگی را میدهد. يأس و نااُميدي در قاموس و فرهنگِ مؤمنِ به خدای قادر متعال وجود ندارد. خداوند مؤمنين را از یأس و نااُميدي نهي میکند و آن را از خصلتهای کافران میشمرد.
آنچه در ادامه میخوانید مصاحبه خبرنگار نوید شاهد شهرستانهای استان تهران با اولین آزاده و جانباز دفاع مقدس شهرستان رباط کریم "علی اصغری" که حدود 10 سال در اسارت رژیم بعث عراق بوده است، انجام دادهایم که قسمت دوم این گفتگو تقدیم علاقمندان میشود.
اصغری در خصوص روزهای اسارت گفت: طی این ده سال اسارت، آزادی برای ما به یک رؤيا، خواب و خیال تبدیل شده بود، آزادی را آنقدر دور از دسترس میدیدیم که کمتر درباره آن حرف میزدیم. اما بسیار اتفاق میافتاد که آن را در خواب ببینیم؛ در عین حال هیچوقت از لطف و رحمت خدا مأيوس و نااُمید نبودیم. به قدرت بیانتهای خدای مهربان، ایمان داشتیم؛ امید و باور داشتیم که اگر اراده خدای تعالی به آزادی و رهایی ما از چنگال دشمن، تعلق بگیرد، برای خدا امری بسیار سهل و ساده است.
این آزاده 10 سال اسارت ادامه داد: صبح روز دوشنبه 24 مرداد 1369بود که ناگهان رادیو عراق، برنامه عادی خود را قطع کرد و هر از چندگاهی ضمن پخش سرودهای حماسی، همگان را به شنیدن خبری بسیار مهم از طرف صدام حسین، رئیس جمهور وقت عراق دعوت میکرد. ما که در آن از روز هریک مشغول کار خود بودیم، هرگاه که این اعلان را از رادیو عراق میشنیدیم، باهم پچ پچ و زمزمه میکردیم که این خبر مهم چیست؟! که این همه بر شنیدن آن تأكيد میکنند؟! هر احتمالی را میدادیم به جز احتمال آزادی! تا اینکه بعد از اعلانهای پی در پی، ساعت حدوداً 10 صبح بالاخره گوینده رادیو، آن خبر مهم را پخش کرد و با بیانی شیوا و حماسی، متن نامه صدام حسین را در پاسخ به رئیس جمهور ایران وقت، آقای هاشمی رفسنجانی و موافقت با پیشنهادهای ایشان که از جمله آنها، آزادی بی قید و شرط اسرای دو کشور از روز جمعه ۶۹/۵/۲۶ بود را قرائت نمود.
این آزاده درخصوص شنیدن خبر آزادی گفت: اردوگاه در هنگام خواندن آن بیانیه، سراپا گوش بود و همه ساکت و با دقتِ تمام گوش به آن میدادیم، به محض شنیدن خبر آزادی اسرا از دو روز دیگر، درحالیکه گویا دوباره داریم خواب میبینیم، از شدت هیجان و خوشحالی به ناگاه و بیاختیار همه شروع کردیم به سر دادن فریادهای شادی، سوت و کف زدن و همدیگر را در آغوش گرفتن و پیوسته ذکر گفتن و خدا را شکر کردن و به عظمت و بزرگی یاد کردن که بالاخره به وعده خود عمل کرد و در نتیجه صبر و تحمل سالیان طولانی درد و رنج اسارت، ثمره بسیار شیرین و لذت بخش آزادی و رهایی از بند اسارت و بازگشتن به آغوش میهن گرامی را نصیبمان کرد.
اصغری درباره لحظات خوش آزادی اظهار داشت: «الله اکبر و لله الحمد، الله اکبر و لله الشکر، الله اکبر و لله العزة و لرسوله و للمؤمنين» در آن لحظه کسی در پوست خود نمیگنجید؛ در حالی که اشک شوق در چشمها حدقه زده بود، انگار همه سبک بال شده ایم و از روی زمین کنده شده و در حال اوج گرفتن هستیم.
این آزادهِ سرافراز درخصوص فضای اردوگاه بعد از شنیدن خبر آزادی بیان کرد: همزمان با اظهار شادی و خوشحالی ما، عراقیها هم در ابراز شادی و خوشحالی خود، پیوسته کِل میکشیدند و یزنه (حرکتهای موزون و دسته جمعی عراقی) میرفتند و پی در پی تیر هوایی شلیک میکردند! تمام فعالیتهای معمول روزانه از قبیل؛ کلاس و ورزش و... را تعطیل کردیم و با شور و هیجانی غیرقابل توصیف به گونهای که گویا عاشقی را با توان بیشتر، از نو میخواهیم آغاز کنیم، به یکدیگر تبریک میگفتیم و بلافاصله شروع کردیم به آدرس دادن گرفتن از یکدیگر، روبوسی کردن، حلالیت خواستن، وعده دیدار به هم دادن و به گونهای هم، اشک فراق و جدایی از چشمانمان جاری میشد؛ چراکه سالیان متمادی دوران اسارت، دوستانی باصفا و صمیمیت، در اوج ایثار، گذشت، وفا و فداکاری، یار و غمخوار یکدیگر بودیم و شبانه روز، بیش از هر عضوی از اعضای یک خانواده صمیمی، در کنار هم، شبها و روزهای پر رنج و مشقت اسارت را سپری کرده و به هم دل بسته بودیم و عشق می ورزیدیم.
وی در خاتمه از صبح آزادی اینچنین گفت: بالاخره انتظار به سر رسید و جمعه 69/5/26، اولین گروه از اسرای اردوگاه ما را سوار بر اتوبوس ها به سمت مرز خسروی حرکت دادند. الهی فَکیفَ لی بِتحصیلِ الشکر و شُکری إياكَ يَفتَقِرُ إلى شكر. «امام سجاد عليه السلام». خدایا! چگونه شکر و سپاس تو را به جای آورم در حالی که همین که موفق به شکرگزاری تو می شوم، همین خود نیاز به شکر دارد.
این آزادهِ 10 سال اسارت با بیان شعری به سخنان خود پایان بخشید: بنده همان به که زِ تقصیر خویش عذر به درگاه خدا آورد *** ورنه سزاوار خداوندیاش کس نتواند که به جا آورد
گفتگو از سعیده نجاتی