لیلا رجب همسر شهید مدافع حرم "محمدتقی ارغوانی":
پنجشنبه, ۲۱ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۸:۲۸
نوید شاهد - لیلا رجب همسر شهید مدافع حرم "تقی ارغوانی" می‌گوید: بعد از شهادتش روز زن به خوابم آمد و گفت: کادوی روز زن را برایت آورده‌ام مادر نمونه، من هیچ‌وقت مناسبت‌ها از یادم نمی‌رود. در خواب به من مکانی را نشان داد که حضرت زینب(س) و اسراء در کاخ یزید بودند. در کنار حضرت زینب(س) جای یک نفر خالی بود، رو کرد به من و گفت: آنجا را می‌بینی برای تو نگه داشته‌ام. خانم حضرت زینب(س) نیز به من فرمودند: اینجا جای شما است و من محفوظ نگه داشته‌ام تا زمانی که وقتش برسد. ناگهان از خواب بیدار شدم.

نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران: چه کسی می‌گوید عصر لیلی و مجنون‌ها تمام شده، چه کسی می‌گوید عشق زمینی حقیقی نیست؟ هرکه اینها را می‌گوید حتما لیلا رجب و تقی ارغوانی را نمی‌شناسد، زنی که 6 سال است همسرش را از دست داده و مردی که 6 سال است در جبهه نبرد با تکفیری‌ها جانش را از دست داده است. آخرین بُرش‌های زندگی تقی، اولین شهید مدافع حرم سازمان شهرداری منطقه 21 تهران خواندنی است، آن هم از زبان لیلا که این بُرش‌ها را با اشک و بغضی ممتد پیوند می‌زند و جذاب‌ترشان می‌کند.

از ماجرای هدیه روز زن تا همجواری با خانم زینب(س)

به پاس گرامیداشت یاد و خاطرهِ شهید تقی ارغوانی بزرگوار تصمیم گرفتیم تا با لیلا رجب همسر این شهید مدافع حرم به گفتگو بنشینیم.

نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران: با سلام خدمت شما و سپاس از این که وقت خود را در اختیار ما قرار دادید، لطفا به صورت مختصر خود را معرفی نمایید:

رجب: اینجانب لیلا رجب هستم که در بیستم آذر ماه سال 1361 در استان تهران به دنیا آمدم. تحصیلاتم را تا مقطع متوسطه ادامه دادم و دیپلم گرفتم و در حال حاضر خانه‌دار هستم.

نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران: لطفاً شهید مدافع حرم تقی ارغوانی را معرفی بفرمایید.

رجب: تا اواخر دهه پنجاه اسم شهید محمدتقی بود که با تعویض شناسنامه محمد حذف می‌شود. ولی من و اطرافیانش او را همیشه محمد خطاب می‌کردیم. شهید ارغوانی دوم خرداد ماه سال 1353 در استان زنجان در یک خانواده‌ی مذهبی و بسیار ساده زیست بزرگ شد. او از همان کوچکی با شهدا انس گرفته بود. فرزند ارشد خانواده بود و 3 خواهر و 2 برادر دیگر نیز دارد. دانشجوی ترم 3 دانشگاه علمی کاربردی در رشته حسابداری بود. فوتبال ورزش مورد علاقه‌اش بود و در تیم شهرداری تهران بازی می‌کرد. به عکاسی و فیلمبرداری هم علاقه‌مند و خبرنگار افتخاری خبرگزاری ایکنا بود. ایشان کارمند رسمی سازمان شهرداری منطقه 21 تهران بود. او خانواده شهید پروری داشت.

از ماجرای هدیه روز زن تا همجواری با خانم زینب(س)

نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران: خصوصیات اخلاقی، رفتاری و ویژگی‌های شخصیتی شهید ارغوانی چگونه بود؟

رجب: محمد خیلی مهربان، شوخ طبع و خوش اخلاق بود. آنقدر دایره اطلاعاتش وسیع بود که امکان نداشت سوالی را از او بپرسی و ایشان از پاسخش سر باز بزند. اگر مسئله‌ای برایش پیش می‌آمد که به ضررش هم می بود ولی هرگز زیر بار زور نمی‌رفت و ناحق را نمی‌پذیرفت. در خیرخواهی و کمک به مردم پیشقدم بود. مثلاً اگر مشکلی برای ما پیش می‌آمد، با کسی مطرح نمی‌کرد و سعی می کرد خودش آن را حل کند. بچه‌ها را خیلی دوست داشت و همیشه با آنها بازی می‌کرد. آنقدر مهربان و خوش اخلاق بود که بعد از رفتنش هر کسی هر چقدر هم به من خوبی می‌کند باز برایم کم است. می‌توانم بگویم محمد؛ همسر و پدری نمونه بود.

نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران: خاطراتی از شهید مدافع حرم را برایمان تعریف بفرمایید.

رجب: خاطرات شیرین بسیاری از همسرم دارم. ولی از ماندگارترین خاطراتم مناسبت‌ها هستند. هیچ‌گاه مناسبت‌ها را فراموش نمی‌کرد. آخرین تولدی که برایم گرفت؛ بیستم آذر سال 94 بود، که به همراه خانواده‌اش من را شگفت زده کردند. من خیلی خوشحال شدم. نمی‌دانم چرا اما این تولد برام بوی خداحافظی می‌داد.

بعد از شهادتش روز مادر به خوابم آمد و گفت: کادوی روز زن را برات آورده‌ام مادر نمونه من هیچوقت مناسبت‌ها از یادم نمی‌رود. در خواب؛ به من مکانی را نشان داد که حضرت زینب(س) و اسراء در کاخ یزید بودند. در کنار خانم زینب (س) جای یک نفر خالی بود. رو کرد به من و گفت: آنجا را میبینی برای تو نگه داشته‌ام. خانم زینب(س) نیز به من فرمودند: «اینجا جای شما است و من محفوظ نگه داشتم تا شما بیایی.»

سوریه، شهر شام و دمشق؛ مکانی که کاخ یزید با مسجد اُموی در آنجا قرار دارد. داخل آنجا که شوید تمام جزئیات ورود به اسراء و سخنرانی حضرت زینب(ع) و منبری که امام سجاد(ع) سخنرانی کردند و جایگاه سر امام حسین(ع) که جلوی زنان و اسراء با خیزران به سرشان می‌زنند، دیده می‌شود. همه چیز را با می‌توانستم حس کردم. گویا آنجا بودم و لمس کرده بودم.

در داخل کاخ یزید؛ دو تخت بزرگ روی زمین قرار داشت که اهل حرم امام حسین(ع) را آنجا قرار داده بودند و به آنها بی‌حرمتی می‌کردند. محمد به من گفت: کادوی شما وسط آن کاخ ایستاده و با دست پشت سرش را نشان داد. تعداد زیادی زن و بچه با لباس‌های خاکی و چادرهای پاره بر تن آنجا نشسته بودند و خانم زینب(س) سعی می‌کرد به آنها دلداری بدهد، کنارش برای یک نفر جا بود. همسرم با اشاره گفت: کنار حضرت زینب(س) برایت جا نگه داشته‌ام. من از شدت خوشحالی از خواب بیدار شدم و خداراشکر کردم.

نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران: از نحوه آشنایی خود با شهید برایمان تعریف بفرمایید.

رجب: من و محمد 5 سال قبل از اینکه به خواستگاری من بیاید همدیگر را در مراسمی که دایی ایشان با دخترعمهِ من ازدواج کرده بودند، برای اولین بار دیدیم. در عروسی دختر عمهِ دیگرم مجدد همدیگر را دیدیم و ایشان برای عکاسی و فیلمبرداری در آن مراسم دعوت شده بودند که بهانه آشنایی ما فراهم شد و در نهایت به ازدواج منجر شد. من و محمد در 29 آذر سال 80 عقد کردیم و مدتی بعد مراسم عروسیمان را برگزار کردیم.

نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران: یکی از معیارهای مهم شما برای ازدواج چه عاملی بوده است؟

رجب: من همیشه دوست داشتم با مردی ازدواج کنم که صداقت داشته باشد. با لقمه حلال بزرگ شده باشد. عاشق و شیفته همسرش باشد. در اولین جلسه آشنایی وقتی به من گفت: قرار است با کاروان به سوریه برود و دوست دارم شما هم کنارم باشی در این سفر. من چون برنامه‌های آقای احمدزاده در سوریه را دیده بودم و ایشان با تمام جزئیات توضیح داده بود، آنقدر عاشق سوریه شده بودم که پذیرفتم. همیشه در ذهنم این مسئله بود که یک سفر سوریه حتماً به عنوان مهریه داشته باشم. تا ایشان گفت: سوریه. گفتم: بله. از اول آشنایی من با محمد به سوریه گره خورده بود.

نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران: چه عاملی باعث شد برای دفاع از حرم حضرت زینب(ع) عازم سوریه شود؟

رجب: تعدی به مقبره «حجرین عدی» نقطه شروع رفتن ایشان بود. یادم می‌آید در حال خوردن شام بودیم که اخبار اعلام کرد: امروز داعش به حرم حضرت زینب(س) بی‌حرمتی کرده‌اند. من خیلی ناراحت شدم، به محمد گفتم: این همه مسلمان کسی حریف این از خدا بی خبران نیست؟! محمد گفت: من یکی از این مسلمانان. بخواهم بروم اجازه میدهی؟ گفتم: بله. باورش نمی‌شد. دوباره سوال کرد اجازه میدهی؟ مجدد گفتم: بله. گفتم: مسلمانی که ببیند دشمن برادران، خواهرانش و اعتقاداتشان را هدف قرار داده‌اند برایش مهم نباشد، مسلمان نیست. محمد بسیجی تمام عیار بود. قبلاً دوره‌های نظامی را دیده و از لحاظ بدنی آماده بود. چون محمد را می‌شناختم. می‌دانستم از فردا دنبال کارهای اعزام می‌رود. دقیقاً 10 روز بعد محمد اعزام به سوریه شد.

نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران: در اولین مرحله‌ای که اعزام شد به شهادت رسید؟

رجب: خیر. محمد دو بار به جبهه سوریه اعزام شد. در مرحله اول مهر ماه سال 94 بود که به مدت 43 روز آنجا خدمت کرد. بعد از آن به مرخصی آمد. وقتی برای مرخصی به خانه آمد، با محمد چند وقت گذشته کاملاً فرق کرده بود. حالا یک مبارز در میدان حق علیه باطل شده بود.

تجربه جنگ و شهید شدن تعدادی از همرزمانش، کمک به آوردن شهدا به عقب، یک شیرمرد از او ساخته بود. خیلی معجزه دیده بود که فقط از بچه‌های دفاع مقدس شنیده بود. حالا دیگر خودش با همه وجودش این معجزه‌ها را حس کرده بود. بار دوم 18 روز خدمت کرد که 22 بهمن ماه سال 94 به شهادت رسید.

نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران: از آخرین مکالمه تلفنی که با شهید داشتید، بگویید. آیا حس کردید که ممکن است به شهادت برسد؟

رجب: آخرین بار 3 بار پشت سر هم با من تماس گرفت و تمام اتفاقات را برایم تعریف کرد. مدام قربان صدقه‌ام می‌رفت، می‌گفت: دوستت دارم، عاشقتم، تو نفس من هستی. تماس گرفتم که اینها را به تو بگم تا بدانی چقدر دوستت دارم. من که فکرش را نمی‌کردم آخرین گفتگوی ما باشد به شوخی گفتم: کاری نداری قطع کنم. چون من خیلی کار دارم. از پشت تلفن با صدای بلند گفت: خیلی دوست دارم. این جمله را که گفت: تلفن قطع شد. محمد هر دو روز درمیان به من زنگ می‌زد. وقتی 4 روز گذشت و تماس نگرفت. متوجه شدم دیگر محمد را ندارم.

نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران: شما چگونه از شهادت همسرتان خبردار شدید؟

رجب: خانه ما و دخترعمویش در یک آپارتمان است. ساعت نزدیک 9 صبح بود که دیدم دخترعموی محمد صدایم میزند. پرسید؟ لیلا چه اتفاقی برای محمد افتاده؟ گفتم: من خبری ندارم و با نگرانی با برادر محمد تماس گرفتم. برادرش گفت: محمد چیزی نشده فقط کمی زخمی شده است. اما من می‌دانستم محمد شهید شده است.

نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران: شهید ارغوانی چگونه و در کدام عملیات به شهادت رسید؟

رجب: او بوسیله تک تیرانداز دشمن در جنوب حلب واقع در روستای هوبر و در عملیات هوبر به شهادت میرسد. او با موفقیت این عملیات را به پایان می‌رساند اما وقتی بوسیله بی‌سیم متوجه می‌شود تعدادی از نیروها احتیاج به کمک دارند از فرمانده کسب اجازه می‌کند و می‌گوید؛ فرمانده اگر اجازه بدهی من آتشی را به سمت خودم بیاورم که رزمندگان بتوانند خودشان را نجات بدهند.

دشمن با شلیک گلوله به قلب و متلاشی شدن پهلوی ایشان، وی را شبیه مادر پهلو شکسته حضرت زهرا(س) به شهادت می‌رساند. ایشان ارادت خاصی به حضرت زهرا(س) داشت و همیشه سربند نام ایشان را به پیشانی‌اش می‌بست.

نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران: حضور معنوی ایشان را در خانه چگونه احساس می‌کنید؟

رجب: من همیشه محمد را در کنارم احساس می‌کنم، مخصوصاً وقتی مشکلی برایم پیش می آید، با محمد مطرح می‌کنم و از او طلب کمک می‌کنم. محمد هم در کوتاه‌ترین زمان ممکن آن مشکل را برطرف می‌کند. می‌توانم بگویم مصداق بارز آیه شریفه سوره مبارکه آل عمران آیه ۱۶۹ قرآن کریم: «هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زنده‌اند، و نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند.» محمد همه جا در کنار من است.

نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران: اگر شهید ارغوانی زنده بود چه آرزویی داشت؟

رجب: محمد آرزویش عاقبت به خیری بود که به آن رسید. آرزوی دیگرش سلامتی و موفقیت پسرمان بود.

از ماجرای هدیه روز زن تا همجواری با خانم زینب(س)

نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران: از امیرحسین تنها یادگار شهید ارغوانی بگویید. چه خصوصیات اخلاقی از پدرش به ارث برده است؟

رجب: امیرحسین همانند پدرش مهربان، دلسوز و شوخ طبع است. زمان شهادت پدرش 12 ساله بود و الان وارد 18 سالگی شده است. من تمام سعی‌ام را می‌کنم امیرحسینی همانند محمد تحویل جامعه بدهم. رشته تربیت بدنی درس می‌خواند. قصد دارد هم درس بخواند و هم کمک حال من باشد.

نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران: ایشان وصیت و سفارشی برایتان داشت؟

رجب: بله. برای من نوشته بود: «سفارش می‌کنم در مسیر حضرت زهرا(س) باشی و صبر را پیشه کنی. در گوشه‌ای دیگر نوشت: «لیلای شیدای من دوستت دارم تو معجزهِ زندگی منی.»

نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران: سخن آخر شما چیست؟

رجب: الهی که همیشه تو مسیر شهدا ثابت قدم بمانیم و خون تمام شهدا و همسران شهیدمان را پایمال نکنیم. از مسئولین می‌خواهم به دیدار خانواده شهدا بروند و بدانند این آرامش و راحتی امروزشان را مدیون خون شهدا هستند.

گفتگو از سعیده نجاتی

منبع: نویدشاهد
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده