وصیت شهیدِ بینشان سادات؛ همیشه تقوا و صبر را پیشه کنید
به گزارش نوید شاهد شهرستانهای استان تهران: شهید سیدموسی طباطبایی، یادگار «سیدعباس» و «طاهره» سیام شهریور سال 1343 در روستای حصارحسنبیگ تابعه شهرستان ورامین به دنیا آمد. وی تا اول متوسطه درس خواند و سپس به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. این شهید گرانقدر بیست و یکم دی ماه سال 1365 در شلمچه به شهادت رسید. اثری از پیکرش به دست نیامد.
متن کامل وصیتنامه شهید سادات «سیدموسی طباطبایی» را در ادامه مرور میکنیم:
«الهم اجعل محیای محیا محمد وآل محمد ومماتی ممات محمد و آل محمد»
با سلام ودرود بر انصار اباعبدالله حسین ودرود برامام زمان (عج) و نایب برحقش امام خمینی و بازوی پُر توانش و قوای نظامی و با سلام و درود برروان پاک شهدا و اسرا و مفقودین معلولین.
خداوندا؛ تو را شاکر و سپاسگزاریم که تا به حال به من نفس دادی ولی من همیشه در فکر هوای نفس بودم و از نیروهایی که به من دادی همیشه صرف نیروها بیهوده کردم که تا به حال در فکر خود و تو نبودم ودر فکر نفس و جاه طلبی بودم. خداوندا؛ شکر که به من قدرت دادی که یک قدم آن هم با ترس و لرز پیش تو بیایم.
خداوندا؛ مرا ببخش که چگونه با کوله باری از گناه میخواهم هجرت کنم. تو چگونه میخواهی این حقیر را با توشهای پُر از گناه بخری که حتی یک قدم نمیتوانم به تو نزدیک شوم من را ببخشی. سنگینی بار گناه مرا از پا درآورده و نمیتوانم به راهم ادامه دهم.
خداوندا؛ تو کمکم کن. میخواهم شهادت را نصیبم کنی. میدانم که لیاقت شهادت را ندارم و نمیتوانم حرف شهادت را به زبان بیاورم، ولی نمیدانم چرا دوستی تو در دلم افتاده تا هر موقع که گناه میکردم، حرف تو را میزدم و دلم آرام میگرفت. عشق حسینت در دلم است و دوست دارم مانند امام حسین(ع) شهید شوم.
خداوندا؛ تو را شکر میکنم که از میان تمام ادیان دین اسلام را به ما دادی تو را شکرگذارم که از میان کل کشورها ما را در ایران عزیز آفریدی، تو را شکر که از میان رهبران رهبری برای ما چون خمینی آوردی.
مردم عزیز ایران سعی کنید همیشه تقوا و صبر را پیشه کنید. همیشه سعی کنید کارهایتان برای رضا خدا باشد و پشتیبان امام باشید. امام را تنها نگذارید شما بجنگید تا پیروز شوید.
مادر جان خیلی ممنون هستم که از شیره جانت به من دادی که با توانم در آینده عصای دستت باشم ولی اگر شهید شدم، با خبر شهادتم صبر داشته باشید، شما ناراحت نباشید چون دنیا محل گذر است.
مادر جان؛ اگر خواستی گریه کنی برای امام حسین(ع) گریه کنید. مرا حلال کن مراببخش. در مراسم تشییع جنازه همچون کوه استوار باشید، این خدا بود که مرا به جبهه آورد. خیلیها میخواستند بیایند همیشه سعی کنید مردم را از خواب غفلت بیدار کنید.
پدر عزیزم؛ تو فرزند بزرگ کردی که عصای دستت باشد ولی من نتوانستم کمکت کنم، مرا ببخش حلال کن موقع تشییع جنازه اول قرآن بخوانید بعد حرکت دهید که از این کارتان دشمنان بمیرند موقعی که به یاد من افتادی قرآن بخوان.
خواهرم؛ سعی کن حجابت را حفظ کنی، یاد دادن آن با برادران توست. برادرانم؛ در زندگیتان صبر پیشه کنید، قرآن بخوانید. همیشه نمازتان را سر وقت و جماعت بخوانید. در دعاها شرکت کنید. امام و رزمندگان را دعا کنید من را حلال کنید. به شما نگفتم و به جبهه آمدم.