پنجشنبه, ۲۴ تير ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۱۲
نوید شاهد - «مرجان زائری» همسر جانباز اعصاب و روان و یکی از فعالین فرهنگ "عفاف و حجاب"، به مناسبت هفته «عفاف و حجاب» برای مخاطبان نوید شاهد نوشت: «رایحه عطر شکوفه‌ها بر درخت تناور پاکی و ایستادگی، همچون پیچکی تا اوج آسمان به مشام فرشته‌ها می‌آید. نجابت ارمغان فرشته بودن انسان است. بر خود می‌بالم که همچون مرواریدی در صدف خود را حفظ می‌کنم تا سایبان من و حریم پاک بودنم با آموختن عشق به فرزندان سرزمینم، اسطوره تقوا باشم.»

به گزارش نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران: مرجان زائری همسر جانباز اعصاب و روان و در جشنواره عفاف و حجاب که در سال 1398 برگزار شد، رتبه نخست را کسب کرد. به مناسبت هفته «عفاف و حجاب» برای بانوان سرزمینش دلنوشته‌ای نوشته است که در ادامه می‌خوانیم:

یادداشت|

رایحه عطر شکوفه‌ها بر درخت تناور پاکی و ایستادگی، همچون پیچکی تا اوج آسمان به مشام فرشته‌ها می‌آید. نجابت ارمغان فرشته بودن انسان است. بر خود می‌بالم که همچون مرواریدی در صدف خود را حفظ می‌کنم تا سایبان من و حریم پاک بودنم با آموختن عشق به فرزندان سرزمینم، اسطوره تقوا باشم.

آنگاه که در حریری از پاکی سر به سجده می‌سایم، سبک بال خود را به دستان معشوقی می‌سپارم که تنها اوست معبودم شفاعتم در دستان بانویی کرامت، بانوی نجابت، بانوی صبر  به امضا می‌رسد. که من شکوفه همان درخت سبز نجابتم گوهری از جنس نجابت به عیار و وزن.

گرانبهاترین مرواریدی در ته اقیانوس،که برا به ساحل رسیدن تنها باید پاک ماند،من نسلی از ماندگارترین، بانو عفت و حجاب هستم. من حرمتی دارم به اندازه تمام کهکشان‌ها در آسمان پاکی یک زن، آسمانی پهناور تا بیکران‌ها چادری  همچون یک دژ محکم که همچون ستون یک دیوار، به وقت آرایش سربازان جنگ، چنان بر چشم پلیدان نیزه بی‌ست که هزاران دشمن را بی‌امان از پا خواهد انداخت.

اقتدار این عفاف و حجاب، پاک و معصوم می‌دارم. لطافت زنان مرا از سموم میوه‌های هرز گناه من به پا می‌دارم، در کنار خون شهیدان، این خاک و این دیار و به احترام پرچم سرزمینم و با سرود عاشقانه پاس می‌دارم. چادری را که به نذر سقا  عاشقان مردانه قامتم را پوشانده‌ست.

و برای حفظ این  گوهر درخشنده بر شهدا درود می‌فرستم، تا آن زمان که با عشق در آب زلال چشمه پاکی غسلم دهند، و کفنم همان باشد، که پوشاند مرا از نگاه نامحرمان عفت و حریم یک زن، عفاف و حجاب و حیا اوست. شرافتی که در قبالش خون‌ها داده‌ام.

برادرها؛ پدرها و سردارها به احترامش کفن‌پوش شده، من آن خطبه‌گویی زینب زمانم، در کاخ یزیدصفتان روزگار پاک باشم. تا آسوده باشم. چون زلال در آیینه چون روان در رود.

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده