"محمدرضا" 17 ساله بود که رخت شهادت بر تن کرد
به گزارش نوید شاهد شهرستان های استان تهران، محمدرضا رجبی، یادگار «علی قدیر(فوت 1358)» و «هما» سی و یکم اردیبهشت ماه سال 1344 در شهرری در خانواده ای مستضعف و مسلمان دیده به جهان گشود و از همان اوایل کودکی یعنی از 5 سالگی شخصی بود که خیلی علاقمند به کارهای اسلامی داشت که او در 6 سالگی به مدرسه راه یافت و بالاخره با خواندن و کوشش تمام کلاس اول را با موفقیت پشت سر گذاشت و 3 ماه تابستان را به کلاس قرآن می رفت و بالاخره توانست قرآن خواندن را بیاموزد.
وی تحصیل را ادامه داد تا به کلاس اول راهنمایی رسید در همان موقع شروع به کار کرد تا کمکی برای خانواده اش باشد وی هم درس می خواند و هم کار می کرد تا به کلاس دوم راهنمایی رسید سپس در اواسط دوم راهنمایی به بسیج رفت سپس شبها به سر پست می رفت و بالاخره وقتی که دو ماه در بسیج بود ترک تحصیل کرد و به کارهای بسیج رسیدگی می کرد.
سپس بعد از دو سال که در بسیج بود او که میدید برای جبهه تبلیغ می کنند و نیاز به وی دارند وی برای اولین بار برای لبیک گفتن به سخن امام برای ثبت نام به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی واقع در شهرری رفت ولی چون سن وی کم بود برای شرکت در جبهه وی را نپذیرفتند و وی ناراحت شد و بازگشت به منزل وی از آنکه نپذیرفتندش خیلی غمگین بود و بعد از مدتی دیگر به سپاه پاسداران مراجعه کرد و با هزاران التماس و درخواست وی را پذیرفتند.
او به پادگان امام حسین رفت و یکماه و نیم تعلیم دید و یکماه به عید مانده بود (1361) که به جبهه رفت و یک نامه به همراه یک عکس از اهواز فرستاد و نامه دوم او از دوکوه (دشت عباس) بود و در حمله فتح المبین واقع در دشت عباس شد و بعد از یکماه که ما از او هنوز خبری یافت نکرده بودیم دوستان او آمدند یکی از آنها می گفت: که شهید شده است که در محلمان است.
یکنفر دیگر می گفت زخمی شده است که خودمان به سردخانه اهواز رفتیم و هر چه میان شهیدان را جستجو کردیم وی را نیافتیم و ما آمدیم و بعد از مدتها به ما گفتند که از اهواز به خانه عمه ام تلفن کردند و می‌گفتند: که محمد رضا رجبی در رادیو عراق صحبت کرده است و بعد از مدتها دوباره تلفن کردند که دوباره گفتند محمد رضا در عراق صحبت کرده است و دوباره به محمد رضا رجبی صدای او را خودش در رادیو عراق شنیده بود که او گفته بود پایش را از دست داده است و دیگر ما خبری از او نداریم.
