برگی از حیات طیبه روحانی شهید «عنایتالله نصیر» منتشر شد
به گزارش نوید شاهد شهرستانهای استان تهران: شهید عنایتالله نصیر، یادگار «رجبعلی» و «رقیه» بیست و پنجم تیر ماه سال 1341 در خانوادهای مذهبی در يکی از روستا شهرستان شهريار (بابا سلمان) متولد شد، دوران دبستان را در زادگاه خود سپری کردند، دوران راهنمایی و دبيرستان را نيز در مهرانشهر شهريار به پايان رساندند.
وی از زمانی که خودش را شناخت در مراسم مذهبی اعم از سوگواری مجالس و اعياد مذهبی شرکت میکرد. در زمان پيروزی انقلاب که او دانش آموز دوره دبيرستان بود در تظاهرات در محل روستا و شهريار و تهران فعالانه شرکت میکرد.
پس از پيروزی انقلاب پس از تشکيل انجمن اسلامی روستای بابا سلمان از اعضای فعال و پر کار انجمن اسلامی بود که در مراسمهای مختلف بی نقش موثری داشتند، پس از تشکيل بسيج نيز از اعضای فعال آن بودندو در قسمت فرهنگی آن تلاش بسياری می کرد او هميشه در بسيج محل در حال فعاليت بود.
نصير با توجه به فقر مادی که خانواده ايشان در رابطه با مشکلات زندگی روبرو بودند، ولی اين مشکل باعث نشد که او از ادامه درس در دبيرستان خودداری کند او پس از پيروزی انقلاب از مقلدان راستين حضرت امام خمينی بودند و هرگز لغزشی تا زمان شهادت از او ديده نشد.
از همان روزهای آغاز جنگ تحميلی شوق رفتن به جبهه را داشت و همين اشتياق باعث شد تا در تابستان سال 1360 پس از گذراندن آموزش نظامی در پادگان حر (توسط ستاد عمليات جنگهای نامنظم شهيد چمران) همراه سه پسر عمويش عازم جبهه شود و در جبهه الله اکبر (نزديک بستان) به دفاع از ميهن اسلامی بپردازد.
شروع درس طلبگی:
وی دارای تواضعی زیادی بود و هرگز در زندگی او تکبر ديده نشد، در روستا از نظر تقوی از افراد برجسته و انگشت شمار بودند که می توان از او نام برد، در تقوی زبانزد خاص و عام بودند.
نصير به جهت علاقه خاصی که به آموختن علوم دينی داشت و به علم و دانش اهميت می داد در سال شصت و دو در مسجد ميرزا موسی (واقع در بازار تهران) که زير نظر حاج آقا مرتضی تهرانی اداره می گردید،درس طلبگی را شروع کرد و آنچنان علاقه نشان می داد که استادش پس از شهادتش از او به نيکی ياد می کرد.
به گفته استادش با اينکه هم مباحثه نداشت ولی به علت علاقه وافر و جديت بسيار در ياد گیری دروس طلبگی، طلبه ای موفق بودند و شهيد به استادش گفته بود که فعلا می خواهم که درس بخوانم تا بتوانم منشا اثر بيشتری داشته باشم و برای انقلاب و اسلام مفيدتر باشم، به دليل جديت و پشتکارش در آموختن دروس حوزوی حاج آقا مرتضی تهرانی تصميم داشتند که پس از بازگشت ايشان از جبهه وی را به ملبس به لباس پر افتخار روحانيت بنمايند.
نصر در همه جا با رفتارش و کردارش به ديگران درس آزادگی و زندگی می داد. وی در عين حال که نسبت به مشکلات اجتماعی از قبيل گرانی اجناس و وضع بد زندگی محرومين و فقرا ابراز نگرانی می کرد خودش نهايت قناعت را رعايت می کرد برای نمونه می توان از کتابخانه ای که با حداقل مخارج به کمک پدرش در منزل درست کرده بود ياد کرد.
وی در نمازهايش آنقدر متواضع و خاشع بود که از نظر همه را جلب می کرد. کتابخانه شهيد که حدود 450 جلد کتاب با ارزش از قبيل تفسير بحارالانوار، ادبيات عرب، فلسفی، فقهی و اخلاقی بود. بنا به وصيت خودش وقف کتابخانه ميرزا موسی (بازار تهران) قرار گرفت تا مورد استفاده علم قرار گيرد.
عنایتالله با توجه به اطاعت از حضرت امام خمينی و بينش روش خود نسبت به حفظ دستاوردهای انقلاب حضور در جبهه را واجب و ضروری می دانست با نگاهی به وصيت نامه عرفانی و پر محتوايش و نامه هايی که از جبهه می فرستاد همين طرز تفکر او که ما بايد خودمان را فدای اسلام کنيم نشان می داد که انتخاب کاملا آگاهانه و با شوق فراوان قدم در اين راه نهاده است.