خواهرانم؛ درس ایثار را به فرزندانتان بیاموزید
به گزارش نوید شاهد شهرستانهای استان تهران: شهید یونس میرزایی فیروزآباد، یادگار «حافظ علی» و «صفورا» سوم فروردین ماه سال 1345 در محله صفاییه از توابع شهرستان ری چشم به جهان گشود. وی تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. سپس به فراگیری علوم دینی و حوزوی بود. طلبه و مسئول روابط عمومی بسیج بود و به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. این شهید گرانقدر پنجم اسفند ماه سال 1362 با سمت تک تیرانداز در جزیره مجنون عراق بر اثر اصابت گلوله به دست و قلب به شهادت رسید. مزار وی در بهشت زهرای شهرستان تهران واقع است.
متن وصیت نامه شهید
«مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا»
«برخی از آن مؤمنان، بزرگ مردانی هستند که به عهد و پیمانی که با خدا بستند کاملا وفا کردند، پس برخی پیمان خویش گزاردند (و بر آن عهد ایستادگی کردند تا به راه خدا شهید شدند مانند عبیده و حمزه و جعفر) و برخی به انتظار (فیض شهادت) مقاومت کرده و هیچ عهد خود را تغییر ندادند.»
به نام خداوند بخشنده مهربان
سخنم و یا وصیتنامهام را شروع می کنم:
وصیت نامه ام را مینویسم که شاید بعد از من عده ای باشند که راه را ادامه دهند، وصیتی دارم با مادر عزیزم و پدر گرامیم، مادر جان من همیشه خود را در مقابل خدمت هایی که در حق من کرده اید شرمسار میدانم و تنهاکاری که در حقتان میتوانم بکنم دعای خیر از خداوند برای شماست.
مادر عزیز اگر فرزندت در جبهه شهید شد. هیچوقت غم و غصه بدل راه مده و همیشه به یاد مادرت فاطمه زهرا(س) باش و اگر قلبت شکست به یاد مظلوم کربلا گریه کن، چون فرزندت همیشه از داغ مظلوم کربلا گونههایش خیس و قلبش همیشه شکسته بود.
مادر جان دوست دارم که اگر روضهای در خانه میگذاری روضه حضرت رقیه(س) را بر پا کنی، مسجد را فراموش نکن. مادر جان دست از امام نکشید. کسی که خیلی دوستت دارد. یونس
با شما پدر عزیزم، پدر جان از اینکه مرا تربیتی نیکو کردید و مرا با اسلام آشنا کردید و به من طریقه بندگی خداوند را یاد دادید بسیار سپاسگزارم و همیشه صورت مهربان شما را در مغزم مجسم می کنم و از خداوند مسئلت می کنم که مرا برای سپاسگزاری خدمت های شما یاری بفرماید.
پدر عزیزم نمیدانم چه چیز در وصیتنامه بنویسم و چه چیز میتوانم بنویسم ولی همین قدر میتوانم بگویم که بسیار دوستتان دارم و دوست دارم که شما هم فدای راه امام حسین(ع) شوید من بارها در زیارت عاشورا گفته ام (با بی انت و امی).
پدر و مادر عزیزم به فدایت یا اباعبدالله پدر جان در راه خدا جهاد کنید که این بهترین و نیکوترین کارها است. خدا را فراموش نکنید.
سخنی دارم با خواهران عزیزم:
خواهران عزیزم من بارها گفته ام حجاب خود را رعایت فرمایید. چون حجاب شما مایه سرافرازی، اسلام است. همیشه در صحنه انقلاب باشید، گوش به فرمان امام عزیز باشید.
خواهران عزیزم می دانم که از دست دادن برادر خیلی سخت است، ولی شما در برابر مشکلات به بانو حضرت زینب(س) اقتدا کنید و فرزندتان را فدایی اسلام تربیت کنید. خدا را بسیار یاد کنید و به فرزندانتان درس ایثار، عشق به الله و امام حسین(ع) و درس آزادگی و درس عبادت و خود سازی بدهید.
خداوند همه ما را عاقبت بخیر بدهید. خداوند همه ما را عاقبت بخیر بفرماید و شما را در روز قیامت با حضرت فاطمه(س) و حضرت زینب(س)محشور گرداند.
و حالا چند کلامی با برادر عزیزم، اصغر میرزایی، اصغر جان می دانم که برادر خوبی برایت نبودم و هرگز نتوانستم خوبیهایت را جبران کنم. اصغر جان دوست دارم که بسیج را فراموش نکنی و همیشه برای این انقلاب کوشش کنی.
اصغر جان از طرف من از تمام دوستان و آشنایان طلب مغفرت فرما و بخواه که مرا حلال کنند، ضمناً دوست دارم که بعد از من با علی عبداللهی و محمدعلی عبداللهی و دیگر دوستانم که بحق بهترین دوستان من هستند قطع نکنی و از طرف من از آنان حلالیت بطلب.
دعای توسل و سینه زنی حتماً در خانه برقرار کنید. اگر جنازهام برگشت مزارم را بسیار ساده کنید بر روی اعلامیه ام آیهای را که در بالای وصیت نامهام نوشتم بنویسید:
بسیجی شهید و این شعر را در آخر آن این شعر را بنویسید:
ما راست دلی سوخته از سوز حسین *** چون شمع ز شرار عالم افروز حسین
گر میم از آن شعله که افروخت حسین *** او سوز خدا داشت و با سوز حسین
خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی، خمینی را نگهدار/ ساعت دو و سی دقیقه بعدازظهر/ اردوگاه نزدیک دو کوهه/ چهارشنبه بهمن ماه سال 1362