فریضهِ صبح بهرام!
بهرام در تهران به دنیا آمد. خانواده ما مذهبی بودند و او در چنین محیطی رشد کرد. در دوران مدرسه فعالیتهای انقلابی داشت و دوست داشت در جلسات قرآن و احکام شرکت کند. بهرام افتخار این را داشت که به عنوان محافظ مخصوص حضرت امام خمینی (ره) انتخاب شود و سپس به خدمت. پاسداری مجلس شورای اسلامی درآمد.
مادرم از او خاطرات زیادی دارد. او شاهد بود که بهرام نیمههای شب از خواب بیدار می شد، وضو میگرفت و به نماز میایستاد. بهرام هر روز صبح به پشت بام میرفت و تکبیر میگفت. آن وقت فریضهِ صبحش را به جا میآورد و ورزش میکرد. بعد به ما خواهر و برادرهایش قرآن یاد میداد. او خصوصیاتی داشت که هر دختر مؤمن و مسلمانی از ازدواج با وی سربلند و مفتخر میشد. همسر جوانش سالهای کوتاه زندگیاش با او را جزو بهترین سال های زندگی عمرش میداند.
بیست و دو روز از ماه فروردین می گذشت که بهرام در عملیات والفجر یک در منطقه شلمچه مفقود شد. سال ها می گذرد و خبری از او به دست نیامده است. مزارش اکنون در قطعه شهدای بهشت زهرا قرار دارد؛ اما هیچکدام باور نمی کنیم که بهرام را از دست داده ایم.
همگی میدانیم شهیدان تا ابد، زنده و جاودان اند. آنها در ملکوت آسمان اند و بهرام چه زیبا فکر می کرد، هنگامی که در وصیت نامه اش نوشت:
اکنون زمان رفتن است؛ که ما موجیم که آسوگی ما عدم ماست» و «در مسلخ عشق جز نکو را نکشند را روبه صفتان زشت خود را نکشند...» و براستی که شهید همیشه حاضر و ناظر بر این دنیا و مردمان آن است.
منبع: مرکز اسناد اداره کل بنیاد شهید شهرستان های استان تهران