روایتی از یک دلدادگی
يکشنبه, ۲۷ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۴۹
نوید شاهد - مادر شهید «عباس صالح» روایت میکند: «خبر شهادت عباسم را وقتی به من رساند سریع شروع کردم به گرفتن مراسم بودم.»
به گزارش نوید شاهد شهرستانهای استان تهران، شهید عباس صالح یادگار «قدرت الله» دوازدهم مهرماه سال 1347 در منطقهِ شمیرانات در خانوادهای مذهبی پا به عرصه گیتی نهاد. پسر پنجم خانواده بود تحصیلاتش را تا اول دبیرستان و در مدرسهِ تربیت معلم ادامه داد.
دوران کودکی اش و آغاز نوجوانی اش مصادف بود با پیروزی انقلاب
اسلامی و دفاع مقدس، و چون در آن زمان سن کمی داشت موفق به حضور در جبهه نشد و به تحصیل
ادامه داد، بعد از مدتی رسالت خویش را در لبیک گفتن به ندای رهبرش و حضور در جبهههای
جنگ دید و بعنوان رزمنده ی بسیجی به جبهه اعزام گردید. سرانجام در عملیات غرور آفرین
کربلای 5 در بیست و هفتم دی ماه سال 1365 در خاکهای شلمچه به فیض عظیم شهادت نایل
گشت و روحش به لقاالله پیوست.
خاطرهای از مادر شهید:
غروب بود و صدای اذان میآمد. دیدم برادرش و آقا لطیف به خانه آمدند، متوجه شدم که ناراحت هستند. گفتم: چیزی شده؟ گفتند: بله عباس شهید شده، حاضر شوید به شهریار برویم، همسایهها آمدند و گفتند اگر کاری هست، ما انجام میدهیم، رفتم چند تا کله قند آوردم به دستشان دادم، دیدم دستشان میلرزد، قند را گرفتم و شکستم، گفتم: مگر قند عروسی را اینجوری میشکنند، خودم شکستم و به شهریار رفتم، دیدم عباسم آنجاست...
منبع: کتاب شهدای شهرستان ملارد نظر شما