شهید "فتوکیان" از مسئولیتش در جبهه مینویسد
به خدمت پدر و مادر عزیزم سلام
با تقدیم سلام و سلامتی شما را از درگاه ایزد متعال خواهانم و انشاالله که حالتان خوب باشد و هیچگونه نگرانی و ناراحتی نداشته باشید و باری بخواهی از احوالات اینجانب پسر خود حسن باخبر باشيد الحمدالله سلامتی برقرار است و هیچ ملالی در این بین نیست و فقط از دوری شما میباشد و انشاالله آن هم به زودی به خواست خداوند متعال برطرف میشود و دیدارها تازه میگردد.
پدر مادر عزیزم، من هم اکنون در همان گردان هستم و مشغول به خدمت هستم و پدر جان چون که رفیقم می خواست به تهران بیاید من نامهای نوشتم تا در تهران پست کند و زودتر برسد و این نامه را در بیست و سوم فروردین ماه سال 1366 ساعت هفت صبح مینویسم.
پدر جان من در روز بیست و نهم فروردین ماه سال 1366 در اهواز رژه داریم و بعد از رژه معلوم نیست که به کجا ببرند و این نامه را در روز دوشنبه مینویسم که قرار است به راهپیمایی بروند بچهها.
پدر جان هم اکنون راننده ماشین جیپ هستم و الان صبح تا غروب با ماشین هستم و من به ورزش زیاد نمیروم و صبحها پیاده روی نمیروم. پدر جان، من دیگر عرضی ندارم به جز سلامتی شما دوستدار همیشگی شما حسن.
بلبل اگر در قفس باشد دلش هوای چمن دارد *** غریبم و در این صحرای اهواز دلم هوای وطن دارد
بیست و سوم فروردین ماه سال 1366