خداحافظی "باقر" ما را نگران کرد!
به گزارش نوید شاهد شهرستانهای استانتهران، شهید «باقر غلام علی»، یادگار «تراب» دهم مهر ماه 1340 در روستای گروس بیجار دیده به جهان گشود. او که در خانواده ای مؤمن و معتقد به فرامین اسلام پرورش یافته بود، پس از طی دوران کودکی تحصیلات خود را تا سال پنجم ابتدایی ادامه داد و پس از آن تحصیل را رها کرده و مشغول به کار و تلاش گردید. این شهید بزرگوار، با آگاهی از شرایط کشور و نیاز جبهه های نبرد به نیروهای رزمنده، داوطلبانه، یک سال زودتر از زمان موعد، راهی جبهه های نبرد علیه متجاوزان بعثی شد و پس از حضوری دلاورانه در جبهه های نبرد، سرانجام در تاریخ دهم اردیبهشت سال 1361 در اثر اصابت ترکش خمپاره در خرمشهر به درجهی رفیع شهادت نایل گشت.
خاطرهای از مادر شهید
باقر، در هیاهوی تجاوز بعثیها به خرمشهر، به مدت سیزده روز به مرخصی آمد. برای ما تعریف میکرد: «زمانی که در خرمشهر بودم برگهی مرخصی چهل نفر از سربازان را آوردند که من نیز جزو آنها بودم. زمانی که میخواستیم بیاییم، مردمانی که در آنجا بودند، پیش ما میآمدند و التماس میکردند که ما را ترک نکنید، چون اگر شما بروید عراقیها به ما حمله میکنند.
من ناراحت شدم و پیش فرمانده گردان رفتم و موضوع را برای ایشان گفتم؛ ایشان به من گفت نگران نباشید، گردان دیگری جایگزین شما میشود، اما من حرکت نکردم تا زمانی که گردان جدید جایگزین ماشد.» هفت روز قبل از اتمام مرخصی، گفت: که تصمیم دارد زودتر از اتمام مرخصی به خرمشهر باز گردد. هر چه اصرار کردیم که نرود، میگفت: اگر شما بدانید که در آنجا مردم ما چه میکنند، نه تنها جلوی مرا نمیگرفتید، بلکه برادر هشت سالهام را هم با من میفرستادید؛ و تصمیم گرفت به خرمشهر بازگرده، طوری با ما خداحافظی کرد که تن همهی ما را به لرزه در آورد، انگار میدانست که این آخرین دیدار است. به ما گفت؛ اگر من دیگر برنگشتم، ناراحت من نشوید و بدون هیچ درنگی به راه افتاد. که دو روز بعد از رفتن فرزندم خبر شهادتش را شنیدیم.