دلنوشته فرزند شهيد"صمد چهارراهی"
متن دلنوشته فرزند شهيد
«بسم رب الشهدا والصديقين»
«هرگز مپنداريد آنهايي كه در راه خدا كشته مي شوند مرده اند بلكه زنده اند و نزد خداوند روزي مي خورند.»
«شهادت سعادت و شهید سعید است.»
تقديم به پدر عزیزم
تقديم به پدری كه سالها در انتظار ديدنش چون چراغ كاروان هر شب به صد جا سوختيم سالهای بيقراري را با مشقت سپري ساختيم مهر و محبت پدر را در فراز و نشيب زندگي باختيم. سالهای رنج و احساس؛ سالهايی كه زمان در مقابل صبر مادرم شرمنده می شد بالاخره دعاها مستجاب شد و مسافری كه سالها به انتظارش سوختيم! آمد.
پدر عزیزم! وقتي پيكر خسته و مطهرت بازگشت سقف خاطراتم فرو ريخت روياهايم در سرمای بی كسی كبود و كبودتر شد. پدرم عزیزم! هر روز و شب با مرور نگاهت در قاب عكس گوشهِ اتاق، مهر كاذب پدرانه را حس می كردم.
لحظه لحظه بلوغ انتظار را باور می كرديم چه شد ما را كه صدايمان در گلو خفه گرديد! آيا دگر باره صبح ديدار خواهد دميد! آيا ذره ذره آب شدن در انتظار قشنگ را تجربه خواهيم كرد! آيا پنجره ها با ما مثل قبل به انتظار خواهند نشست!.
پدر عزیزم! تقدير الهي براي ما اين چنين خواست! آنچه را كه بايد بكشیم و بگويیم! اي صبحي كه پيوسته ظاهرت روشني است تيره باد رويت! تيره باد رويت كه آرزوهايمان را در زير پاهاي ستاره هايي كه در زير افق قلبت نشسته اند لگد مال كردي!
به او مي گويم فرجام زندگي ام را چه مي بيني؟ پدر در كنار ما نيست ليك راهش پيش روي ماست من نهالي نيستم كه با طوفان حوادث كمر خم كنم به پاي من خون شهيد ريخته است خوني كه علي اكبر و علي اصغر حسين (ع) را از گودال كربلا به بلند ترين قله هاي ايثار و ايستادگي و شهامت رساند!.
همچون سروي راست قامت خواهيم ايستاد و از اين پس با هدایت خداوند متعال و عنایت حضرت ولي عصر (عج الله)، همچنان صبورانه و سرافراز و سربلند در برابر دشمنان راهتان خواهيم بود و تا آخرين قطره خونمان از حريم ولايت پاسداري خواهيم كرد.
پدر عزیزم ! شفاعت همه ی ادامه دهندگان راهتان را از شهداي صدر اسلام و شهداي راه خدا و قرآن طلب كنید؛ به اميد روزي كه سعادت همنشيني با شما را در آن دنيا داشته باشيم.
رهرو خستگي ناپذيرت حسين.
منبع: بنیاد شهید شهرستان ملارد