متواضع بود

به گزارش نوید شاهد شهرستان های استان تهران؛ شهید محمد غلامی یادگار «علی اکبر» پانزدهم خرداد ماه 1353 در شهرستان بیجار واقع در استان کردستان دیده به جهان گشود. ایشان فرزند سوم خانواده بود. دوران تحصیلی خویش را با موفقیت سپری نمود و وارد دانشگاه شد. چون مشغول ادامه تحصیل بود به عنوان سرباز معلم در سپاه مارلیک مشغول خدمت سربازی شد. در سال دوم دانشگاه ازدواج می کند و خداوند پسری به نام طاها به او عنایت می نماید. پس از سپری نمودن دوران خدمت سربازی و تحصیلات دانشگاهی با کسب کارشناسی ارشد مکانیک با گرایش هوا و فضا در دانشگاه علم و صنعت به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و به پادگان شهید مدرس انتقال یافت و تنها مهندس پادگان بود و به عنوان جانشین فرمانده فعالیت کرد. سرانجان در بیست و یکم آبان ماه 1390 بر اثر انفجار انبار مهمات پادگان شهید مدرس واقع در روستای بیدگنه به درجه ی رفیع شهادت نایل آمد.

محمد برادر دوستم بود و ما هم دانشگاهی بودیم. من اصلاً نمی دانستم که محمد برادر دوستم باشد. سال دوم دانشگاه وقتی که ترم تمام شد، دوستم گفت که برای امر خیری می خواهیم به خانه تان بیاییم. وقتی آمدند متوجه شدم محمد برادرش است. پدرم می گفت: باید اهل نماز و روزه باشد. نظر من هم همین بود. اما خوشبختانه محمد از این نظر کامل بود و همین ظاهر و اخلاقش بود که پدرم پذیرفت. ما خیلی زود عقد کردیم و بعد از یک سال عروسی کردیم.

محمد جانشین فرمانده پادگان و مهندسی بود خیلی خاکی رفتار می کرد، یک روز یک کامیون بار آورده بودند و ما داشتیم بار خالی می کردیم که متوجه شدم یک نفر از پشت دارد بار را خالی می کند، بعد دیدم که مهندس غلامی است و گفتم شما چرا؟ شما نباید این کار را انجام بدهید این کار ماست. شما الان باید پشت میزتان باشید. جواب داد: من هم مثل شما کارگرم، این میزها اگر وفا اشت که دست ما نمی افتاد. من هیچ وقت ندیده بودم که دستور بدهد و احساس قدرت کند اصلاً انگار نه انگار مهندس است.

من هم مثل شما کارگرم، این میزها اگر وفا اشت که دست ما نمی افتاد. من هیچ وقت ندیده بودم که دستور بدهد و احساس قدرت کند اصلاً انگار نه انگار مهندس است.

شاهد حدیثی:

حضرت فاطمه علیهاالسلام: مَن أصعَدَ إلَى اللّه ِ خالِصَ عِبادَتِهِ أهبَطَ اللّه ُ إلَیهِ أفضَلَ مَصلَحَتِهِ. بحارالانوار، ج 70، ص 249

هر که خداوند را بى پیرایه عبادت کند، خداوند برترین مصلحتش را نثار او مى‌کند.