اندازه یک پلک زدن هم خدا را فراموش نکنید
شهید حسن حسن زاده در چهارم تیر ماه 1360 وصیت نامه ای نوشته است که در ادامه می خوانید؛
بسم الله الرحمن الرحیم
«ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفاً کانهم بنیان مرصوص»
به درستی که خدا دوست می دارد کسانی را که جهاد می کنند در راه خدا در صفهای فشرده گویا ایشانند ساختمان و بنائی استوار.
بار پروردگارا بسویت شتابان می آیم و خون سرخم را در راهت عاشقانه میریزم و هر آنچه دارم با ایثاری خالصانه برای تو ایثار می کنم ،پذیرای عاشق خسته ولی که جز تو پناهگاهی نیافت باش ،آغوش مهربان پر از بخششت را برای سربازی که شتابان بسویت می آید باز کن و رحمت بی کرانت را از ما دریغ نفرما.
دنیا را با تمامی بدیها ،دوستی ها ، زیبایها و دشمنی ها گذراندم و در میان اینها جایگاهی عزیزتر و عاشقانه تر از تو نیافتم با با قلم و بیان نخواهم توانست آنچه قلبم می گذرد عریان سازم چرا که رابطه بین خالق و بنده دور از تمامی نوشتجات و بیانات است . روزها را با انبوهی ز گناه به شب رساندم و شب توبه گناه روز را کردم و حال بعد از مدتها توبه تمامی روزها و شب ها را در درگاه با عظمت و شوکت تو که در نگاه نمی گنجید می کنم پذیرای توبه ام باش و مرا از رحمت و ایثارت بی نصیب مگذار.
ای کسانی که بعد از مدتها که از مرگ سربازتان می گذرد و با اندوهی تمام آخرین نوشته او را با اشک و ناله می خوانید اشکها را از گونه های پر اشکتان پاک کنید و اندوه را از قلب های پر محبتتان دور سازید ناله و شیون دیگر کافی است مگر آدمی برای از دست دادن نامی مگر برای راهی که سربازش برای رسیدن به او انتخاب کرده است اندوهگین می شود. خوشحال باشید و از همیشه بیشتر خوشحال باشید که فرزندتان به معراج رسید، محرابتان به عرش اعلاء رسید.
آخرین گفته های محراب را که با عشقی ایثار وارانه
بیان می کند گوش فرا دهید و به راهی که او انتخاب کرده است اندیشه کنید. مدتهای
زیادی از عمرتان گذشت، روزهای زیادی را برای عزیزان از دست داده خود اشک ریختید
آیا تا بحال برای خالقتان برای او که هستیتان از اوست اشک ریخته اید؟ برای روزی
که پا روی تمام کلمات او گذاشتید و فراموش کردید، اشک بریزید نیازتان را از او
بخواهید تا بی نیازتان کند و انجام دهید هر آنچه را که می خواهد نه آنچه را
که خود می خواهید.
وقتی که اندوهی شما را فرا می گیرد به خدا پناه می برید و از او می خواهید که در اندوه شما شریک باشد و شما را یاری دهد چرا زمانی که در اوج شادی هستید او را از یاد برده اید و فقط خود و آن لحظه شادی را می بینید. خداوند تمامی شما را مورد عفو و بخشش خود قرار دهد و همگی شما را هدایت فرماید.
از مدت زمانی که در نزد شما به عنوان امانت خداوند زندگی کردم سرمایه ای ندارم هر چه دارم و داشتم از آن شما بود و اگر من در نگهداری آن کوتاهی کردم انشاالله که مرا خواهید بخشید. زندگی در پول و خودخواهی خلاصه نشده است خودخواهی را باید از ریشه در وجودتان نابود کنید و پولی را که دارید در راه خدا استفاده کنید کاری که انجام میدهید هر چند در نظر کوچک و بی ارزش بشمار آید برای رضای او انجام دهید. خداوند را حتی به اندازه بر هم زدن پلکان چشمانتان فراموش نکنید هیچ گونه ناراحتی و اندوهی از هیچ یک شما ندارم و نداشتم و امیدوارم از من هیچگونه ناراحتی نداشته باشید و خداوند از شما ناراحت نباشد.
در پی آموختن علم در راه خدا هر آنچه دارید بدهید تا به معنای واقعی و بینش صحیح او برسید. به آنهایی که از بنده مبالغی طلبکار هستند هر چقدر هست به آنان بدهید این کار را بخاطر خدا بکنید از خدای بزرگ هدایت و خوشبختی یکایک شما را می خواهم بنام آنکس که اگر تمامی دفاتر دنیا و اگر تمامی کتابهای دنیا را و اگر تمامی دنیا را برای او نویسند باز هیچ ننوشته اند این نوشته ناقابل را بعنوان وصیت نامه اینجانب حسن حسن زاده علی آبادی پایان می دهم.
منبع: مرکز اسناد اداره کل بنیاد شهید شهرستان های استان تهران