توصیه شهید «نیکو سخن» به خواهرانش چه بود؟
به گزارش نوید شاهد شهرستانهای استان تهران: شهید رضا نیکوسخن لامع/ سی ام اردیبهشت 1344، در شهرستان تهران چشم به جهان گشود. پدرش عبدالوهاب، کارگر و راننده بود و مادرش عصمت نام داشت. دانش آموز چهارم متوسطه در رشته اقتصاد بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. یازدهم خرداد 1361، با سمت تک تیر انداز در دارخوین بر اثر اصابت ترکش گلوله توپ وسوختگی به شهادت رسید. مزار وی در بهشت زهرای زادگاهش واقع است.
وصیت نامه پر محتوا از شهید «رضا نیکوسخن لامع» را در ادامه می خوانید؛
بسم رب الشهدا
ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفاً کانهم بنیان مرصوص
خدایا مرا از سپاهیان خود قرار ده که به راستی سپاهیان تو پیروزند.
با درود فراوان بر رهبر خستگی ناپذیر و مقاوم انقلاب اسلامی ایران امام خمینی بت شکن و با سلام بیکران بر شهدای گلگون کفن از هابیل تا امام حسین و از امام حسین تا انقلاب خونین اسلامی ایران.
خدا را شکر که لطفش شامل حال ما شد و به جبهه جنگ آمدیم و در این جنگ شرکت کردیم و انشاء الله پیروزی نصیب مسملین می شود.
خدایا من همیشه از تو ،شهادت در راهت را خواستار بودم و از تو خیلی سپاسگزارم که خواسته ام را قبول کردی و مرا پیش خودت بردی
برادرانم و خواهرانم :
آخرین سخنانم این است که این امام امت، این حسین زمان، این نایب امام زمان، این پیر خستگی ناپذیر را هیچ وقت تنها نگذارید و به فریاد هل من ناصر ینصرنی او پاسخ مثبت دهید و همیشه دنباله رو، روحانیت مبارز باشید روحانیتی که همیشه به فکر راهنمایی این مردم محروم بودند و خون پاکشان خون مدرسها و اندرزگوها و بهشتی ها و باهنرها به زمین ریخت و با خونشان این پیام را بما دادند که استقلال ، آزادی ، جمهوری اسلامی.
چند کلمه ای هم با افرادی دارم که هنوز به اسلام روی نیاورده اند برادران و خواهران خداوند توبه همه کس را قبول می کند.
از شما خواهش می کنم به اسلام روی آورید که هیچ دینی و مکتبی مثل اسلام نیست.ای پدر، ای مادر از شما خیلی متشکرم که مرا با تربیت خوب پرورش دادید.
مادر جان خوشحال باش که فرزندت را در راه اسلام از دست دادی دیگر آن دنیا فاطمه زهرا از تو گله ندارد پدر نمی دانم از تو چگونه تشکر کنم از زحماتی که برای ما کشیدی از صبح زود تا آخر شب کار می کردی تا ما را بزرگ کنی مادرم از تو هم همچنین از سختیهایی که کشیدی نیمه شبها بیدار می ماندی تا مرا بزرگ کنی.
مادرم و پدرم خلاصه از شما می خواهم که هیچ ناراحت نباشید و مثل خانواده های شهدای دیگر با روحیه قوی دنباله روی شهدا باشی و صبور باشید و از شما خواهرم و برادرم می خواهم که دنبال اسلام باشید درس بخوانید و کتابهای اسلامی مطالعه کنید.
از کتابهایی که در خانه است استفاده کنید و آگاه شوید. خوب مثل اینکه زیاد حرف زدم ولی از شما یک چیز می خواهم که مرا در بهشت زهرا در کنار شهیدان دیگر دفن کنید و برای من تشیع جنازه مفصل نگیرید و از تمام فامیل و همسایه ها حلالیت بطلبید.
منبع: مرکز اسناد اداره کل بنیاد شهید شهرستان های استان تهران