«حجاب» شما ادامه راه من است
بسم الله الرحمن الرحیم
به یاد الله ارامش دهنده قلبها و با سلام خدمت آقا امام زمان(عج) و نایب بر حقش خمینی کبیر پیرجماران اسوه مقاومت و لرزه افکن بر پیکر پوشالی سردمداران کفر جهانی و با سلام بر کلیه رهروان راه سرخ شهیدان آیا کسی می تواند با چشم خود میبیند که دشمن و قصه نابودی دین قرآن و شرف و کشورش را دارد و باز سکوت اختیار کند.
من می روم تا با پرواز خود به سوی جبهه آمدم سنگر خالی همرزمم را پر کنم من می روم اسلحه به زمین افتاده برادرم را برگیرم و به جنگ صدامیان کافر بروم. من می روم تا راه کربلا را برای دیگر عزیزان باز کنم جانم فدای اباعبدالله است.
پدر جان و مادر عزیزم؛ سلام امیدوارم که مرا حلال کرده و در عزایم گریه نکنید. مادر عزیز می دانم که در برابر زحمات زیادی که برایم متحمل شده ای کاری نکرده ام. مرا ببخش و حلال کن.
پدر جان شما هم همینطور اما امیدوارم خدا این قربانی را از شما قبول کند. من امانتی بودم از جانب خدا در دست شما که باید پس می دادید. چه بهتر که در این راه مقدس امانتتان را به خدا بازگردانید. پدر جان می دانم که برای من خیلی زحمت کشیدی. اما من برای شماها هیچ کاری انجام نداده ایم پدر جان مرا حلال کن.
خواهر عزیز و مهربانم اگر من شهید شده ام و اگر خداوند بخواهد و بعد از اینکه شهید شدم. و وقار شما در حجاب شما است. شما نیز با حجاب خود می توانید راه مرا ادامه دهید. و این مشت محکمی است بر دهان آمریکاییان.
محمود آقای عزیز امیدوارم که هر چه بعدی از من دیده ای به خوبی خودت مرا ببخشید، دوست داشتم یک بار دیگر مسعود و قاسم کوچولو را ببینم. امیدوارم که همیشه سالم باشند از قول من از عمو با خانواده و عمه با خانواده. بچه های عمه با خانواده آنها از دایی ها با خانواده آنها خاله ها با خانواده آنها، ننه و باباجان و مخصوصاً حسین و فاطمه به آنها به گویید که مرا حلال کند. خدا نگهدار شماها باشد.
امیدوارم که بعد از این که شهید شدم و اگر خدا بخواهد برای عزایم کارت عروسی به تمام دوستان و فامیلها بدهید. تا بیایند به عروسی من.
جنگ، جنگ تا پیروزی/ خدایا، خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
حسین حفیظی/ بیست و هفتم دی 65/ امضاء
منبع: مرکز اسناد اداره کل بنیاد شهید شهرستان های استان تهران