بمب!
شنبه, ۲۶ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۶:۵۷
شب است گاهی باد می وزد و صدای تکه های آهن در دشت طنین می اندازد . در تاریکی سنگر آرام بلند می شود . از سنگر بیرون می رود منبع آب می نشیند . ماه درست بالای سرش است . مثل هر شب وضو می گیرد . جانمازش را روی زمین پهن می کند و شروع به نماز خواندن می کند . دست هایش به سوی آسمان بلند است . به طرف سنگر به راه می افتد .
به گزارش نوید شاهد شهرستان های استان تهران؛ شهید نصرت الله سیری/ بیست و چهارم آبان 1337،
در روستای فرون آباد از توابع شهرستان پاکدشت چشم به جهان گشود. پدرش سیف
الله، کشاورزی می کرد و مادرش نرگس نام داشت. در حد دوره ابتدایی درس
خواند. کارمند صنایع دفاع پارچیان بود. سال 1357 ازدواج کرد و صاحب یک پسر و
دو دختر شد. هفتم مهر 1366، در بمباران هوایی محل کارش بر اثر اصابت ترکش
به شهادت رسید. مزار وی در گلزار شهدای روستای ده امام تابعه شهرستان
زادگاهش واقع است.
گزیده ای از خاطرات شهید «نصرت الله سیری» را در سالروز ولادتش می خوانید؛
بمب
شب است گاهی باد می وزد و صدای تکه های آهن در دشت طنین می اندازد . در تاریکی سنگر آرام بلند می شود . از سنگر بیرون می رود منبع آب می نشیند . ماه درست بالای سرش است . مثل هر شب وضو می گیرد . جانمازش را روی زمین پهن می کند و شروع به نماز خواندن می کند . دست هایش به سوی آسمان بلند است . به طرف سنگر به راه می افتد . سر جایش دراز می کشد . زیر لب دعا میکند ، چشمانش سنگینی می کند ، صدای گنگ انفجار در گوشش طنین انداز می شود.
در سنگر ها همهمه ای برپا می شود . برخورد بمب هواپیما بر روی زمین خاک و خون را به هوا بلند می کند . دیگر سنگری دیده نمی شود ، همه جا تاریک است.
منبع: پرونده فرهنگی شهدا/ اداره هنری، اسناد و انتشارات/ شهرستان های استان تهران
نظر شما