سنگر اسلام را رها نخواهم کرد!
به گزارش نوید شاهد شهرستان های استان تهران؛ شهید مجید تاجیک/ سی ام فروردین 1345، در روستای کهنک از توابع شهرستان پیشوا به دنیا آمد. پدرش غلام، کشاورز بود و مادرش ام لیلا نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت. بیست و هفتم تیر 1365، در مهران توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. مزار وی در گلزار شهدای زادگاهش قرار دارد.
وصیت نامه شهید مجید تاجیک را در سالروز شهادتش می خوانید؛
وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّـهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ
هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شدهاند، مرده مپندار، بلكه زندهاند كه نزد پروردگارشان روزى داده مىشوند. آل عمران - 169
بسم الله الرحمن الرحیم
ای جوانان قهرمان خدای نخواسته در رختخواب ذلت بمیرید که حسین(ع) در میدان نبرد شهید شد. ای جوانان مبادا در غفلت بمیرید که علی(ع) در محراب عبادت شهید شد.
مبادا در حال بی تفاوتی بمیرید که علی اکبر حسین در راه حسین(ع) با هدف شهید شد. ای مادران مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیری بکنید که فردا در محضر خدا نمی توانید جواب زینب را بدهید و تحمل هفتادو دو تن شهید را نمود.
من به عنوان یک پسر کوچکتر می خواهم بگویم که ای مادر عزیز میدانم که زحمات زیادی برای من کشیدی و شبهایی زیادی بیداری کشیدی و من را از کودکی و به این سن رسانیدی و به من درس شجاعت آموختی.
و من را به جبهه فرستادی و از اسلام و دین خود دفاع کنم و اگر خدا توفیق شهادت را به من داد از تو خواهش میکنم که در شهادت من گریه و زاری نکنید. زیرا مادر وهب فرمود: سری را که در راه خداوند دادم پس نمی گیرم.
ای پدر عزیزم میدانم که در بزرگ شدن من زحمات زیادی کشیدی و من را از کودکی تا به سن نوزده سالگی رسانیدی و به جبهه فرستادی و اگر توفیق شهادت را نصیبم کرد و اگر خبر شهادتم را به شما رساندند گریه و زاری نکنی.
سعی کنید صبر پیشه کنی چونکه خون من از خون علی اصغر رنگین تر است که تیر را در گلویش زدند، خدا را شکر کنی و نگذاری دشمنان سوء استفاده کنند.
برادران عزیزم امیدوارم که وقتی خبر شهادتم را بگوشتان رسانیدند ناراحت شوید و صبر و استقامت داشته باشید و نگذارید اسلحه من به زمین بیافتد و تا آخرین قطره خونتان با دشمنان کافر بجنگید.
و از شما می خواهم که امام و رزمندگان را دعا کنید و این دعاهاست که برای مستکبرین دودآور است. و همچنین به برادر کوچکم علی، علی جان سعی کن در مدرسه کار کنی که پشتیبان رزمندگان و ادامه دهنده راه شهدا باشید.
و در مدرسه درس شهادت و شجاعت را بیاموزی و اگر به سن بلوغ رسیدی به جبهه برو و نگذار اسلحه من برزمین بیافتد سعی کن پشتیبان ولایت فقیه باشی و امام را دعا کنی و از برادرانم می خواهم که نگذارید منافقین ضربه به اسلام بزنند.
ای خواهران عزیزم؛ اگر خداوند متعال لیاقت شهید شدن را به من داد و اگر خبر شهادت من را بگوشتان رسانیدند مبادا شیون بکنی و از خواهران شهدا درس بگیرید که ببینید چطوری صبر و استقامت در کارهایشان دارند و زینب وار در پشت جبهه به رزمندگان عزیز کمک بکنید و همیشه در نمازهایتان امام و رزمندگان را یاری کنید.
سلام من را به امام و رهبر عزیز برسانید و بگوئید که تا آخرین نفس و تا آخرین قطره خونم سنگر اسلام را رها نخواهم کرد و با خداوند پیمان بسته ام که در تمام عاشوراها و در تمام کربلاها با حسین(ع) همراه باشم و سنگر او را خالی نکنم.
من از برادرانم می خواهم که من را در گلزار شهدای کهنگ دفن کنند و پیش برادرانم دفن کنند .چند تا دعا می کنم تا خداوند گتاهانمان را ببخشد . پروردگارا ، قلب مرا از بردباری سرشار فرما و ما را مسلمان بگردان .
پروردگارا مرا و برادرانم را بیامرز و ما را در سایه رحمت خویش درآور تو رحیم ترین رحمت کننده ای . خداوندا مرگم را شهادت در راه خودت قرار بده و ما را در زمره شهیدان قرار ده .
خداوندا به پدر و مادر و برادرانم صبر عنایت فرمای تا بتوانند راه ما را ادامه دهند و اسلام را به پیروزی نهایی برسانند .
پروردگارا رزمندگان را به پیروزی نهایی برسان و را ه کربلا را بزودی زود باز بگردان . از تمامی دوستان و آشنایان طلب بخشش می کنم امیدوارم که من را عفو بکنند .
به امید پیروزی نهایی رزمندگان اسلام و نابودی کفر و باز شدن راه کربلای حسینی ( صلوات )
پنجم دی 1364/ پاسدار وظیفه majid tajik/ امام را دعا کنید رو سوی جبهه ها کنید/ لبیک یا خمینی(2)