مصاحبه حضوری وخودمانی با جانباز سرافرازفضل الله حیدری
چهارشنبه, ۰۵ ارديبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۱۴:۱۹
بعد از نماز صبح چون بسیار خسته بودم به دوست همرزمم شهید حمید رمضانی گفتم : حمید من خیلی خسته ام اگر امکان داره چند لحظه ای بخوابم و استراحت کنم .ایشان گفتند که سرت رو روی پای من بگذار و چند دقیقه استراحت کن . زمانی که با سوزش پاهام از گرمای نور خورشید بیدار شدم با صحنه ای مواجه شدم که هرگز فراموش نخواهم کرد .
به گزارش نوید شاهد شهرستانهای استان تهران:
جانباز سرافراز فضل اله حیدری دوم شهریور1345 درتهران به دنیاآمد.تا سوم راهنمای درس خواند.دانش آموز سال سوم راهنمایی بود که سال1361 از طرف سپاه به عنوان بسیجی به منطقه عملیاتی کردستان اعزام ودر عملیات مسلم بن عقیل بر اثر اصابت تیر وترکش از ناحیه شکم وپا وشکستگی کمرمجروح گردید.جانباز گرانقدر دارای 30% جانبازی می باشد.
وی سال 1365 ازدواج وحاصل این ازدواج دو دختر می باشد.وتحصیلات خود را تا فوق دیپلم ادامه داد.
خاطرات خواندنی جانباز سرافرازفضل الله حیدری:
بعد از عملیات رمضان در حال پدافند پشت خاکریزها بودیم چند روزی بود که کار مداوم و شب بیداریها همه رزمندگان را خسته کرده بود .
بعد از نماز صبح چون بسیار خسته بودم به دوست همرزمم شهید حمید رمضانی گفتم : حمید من خیلی خسته ام اگر امکان داره چند لحظه ای بخوابم و استراحت کنم .
ایشان گفتند که سرت رو روی پای من بگذار و چند دقیقه استراحت کن . زمانی که با سوزش پاهام از گرمای نور خورشید بیدار شدم با صحنه ای مواجه شدم که هرگز فراموش نخواهم کرد .
حمید قسمتی از چفیه ای که همراه داشت را روی سرش انداخته بود و با دو دست از دو طرف چفیه را باز کرده بود تا آفتاب روی صورتم نیوفتد و من بتوانم بخوابم .
تا چند دقیقه منقلب بودم و حال عجیبی پیدا کردم که برای خودم بسیار زیبا بود . شهید حمید رمضانی آرزو داشت که طوری شهید شود که هیچ اثری از جنازه اش باقی نماند و ساعت 2 بعد از ظهر یکی از روزهای گرم تابستان در شرهانی بر اثر اصابت گلوله مستقیم توپ به شهادت رسید و به آرزویش رسید و این سئوال بی جواب در ذهن من باقی ماند اینکه شهدا که بودند و چه کردند که به مقام شهادت نائل آمدند ؟!!
منبع: مصاحبه حضوری با جانباز
مصاحبه گر:عزمی منفرد/نجاتی
نظر شما