شهیدی که از تحول روحی اش می نویسد: راه یافتن خدا را در سنگرم یافتم
سهشنبه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۷ ساعت ۱۵:۱۸
یتیمانی که پدرشان را در راه اهداف انقلاب اسلامی از دست داده اند ، یتیمان ایران حق برگردن همه ملت های دنیا بخصوص ملت ایران دارند ...
به گزارزش نوید شاهد شهرستانهای استان تهران:
شهیدسيداحمدحسيني يكم آبان 1336 ، در شهرستان مشهد به دنيا آمد تا
سوم متوسطه درس خواند. ازدواج كرد و صاحب يك پسر و يك دختر شد. به عنوان امدادگر هلال احمر در جبهه حضور يافت. بيست و هشتم فروردين 1362 ، در كامياران توسط نيروهاي حزب دمكرات بر اثر اصابت
گلوله به شهادت رسيد. مزار وي در بهشت سجاد شهرستان فيروز كوه واقع است. برادرانش سيدمحسن و سیدجوادالدین نیز شهید شده اند.
بنام خداوند یاری دهنده مستضعفین
پس از تقدیم عرض سلام به حضور آقا امام زمان (عج) و نایب برحقش امام خمینی امت شهیدپرور ایران و مادر و زن و فرزندان عزیزم از خداوند متعال توفیق همگان را در کمک به مستضعفان خواهانم.
سلام برحسن سرور آزادگان و سالار شهیدان و و بنیانگذار انقلاب اسلامی درود بر رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران سلام بر مادر،خواهران ،برادران ، فرزندم و همسرم .
سلام بر خواهران و برادران مسلمان ایران امروز هجدهم اسفند 1361 اسفند ماه می باشد فرصتی برایم پیش آمد تا تحول و دگرگونی که در من پیش آمده قلم در دست گرفته و پیامی برای شما بنویسم تا به اطلاع همه برسانید.
تا به حال خدا را فقط به اسم می شناختم اما در حال حاضر که در نوار مرزی کردستان می جنگم هرجا نگاه می کنم خدا را می بینم و هیچ چیز به جز خدا معنا و مفهومی ندارد من ،مادر ،برادر ،خواهر ،همسرخوب و فرشته گونه و دو فرزندم را به خدا سپرده، داوطلبانه جهت دفاع از ارزش های جمهوری اسلامی به جبهه های حق علیه باطل شتافتم و چون نگهدارنده ای و روزی دهنده ای وامانت داری مانند خدا وجود ندارد او نگهدارنده زمین و آسمان بی ستون است .
من در سنگر تنها شدم فکرکردم گم شدم راه یافتن خدایم را شناختم - خاک خوزستان کربلای ایران- خاک ایلام و کردستان و سایر بلا ها در قیامت شهادت خواهند داد که جوانان با ایمان ایران در کربلای ایران چگونه از حریم مقدس اسلام و قرآن دفاع کردند و به درجه شهادت رسیدند .
اکنون ای گروهها تا دیر نشده بیایید حرف امام و رزمندگان را بشنوید و به آغوش اسلام برگردید.ای راضیان قبل از انقلاب و ای ناراضی های بعد از انقلاب شما دانسته یا ندانسته شمشیر دو لبه زه آگین به دست گرفته اید و با ابتکار سنگ بر لب های تشنه حسین و سر بریده او میریزید ، به خیابان ها می ریزید تا دل امام وامت مسلمان را بیازارید و آمریکا و شوروی و صدام و صدامیان را خوشحال کنید و لبه دیگر شمشیرتان این است که اگر ملت ایران به شما اعتراض کند درگیری ایجاد کنید و بر رفقای خود که قبلا آماده نمودید فیلم برداری کنید و در خارج نشان دهید و به اصطلاح خودتان بگویید این است وضع ایران بعداز انقلاب تا دل مستضعفین جهان را هم برنجانید آه یتیمان شما را نمی گیرد.
یتیمانی که پدرشان را در راه اهداف انقلاب اسلامی از دست داده اند ، یتیمان ایران حق برگردن همه ملت های دنیا بخصوص ملت ایران دارند .
ای گروهک ها با قلم با قدم با زبان دل یتیمان را می رنجانید .قلم شما قدم شما زبان شما انشاءالله بشکند .
من با میل خود به جبهه آمدم و از هر کس پرسیدم داوطلب به جبهه آمده مانند یاران امام حسین (ع) ،صدام کافر یزید زمان بداند که ارتش بیست میلیونی حرف نیست حقیقت است تا یک نفر از این ارتش باقی است جنگ با هر متجاوز از خدا بی خبر ادامه دارد .
دنیا بداند تا سپاه با ایمان ما که همان سپاه پاسداران است در صحنه است مادران ،خواهران و یتیمان ایران راحت خواهند خوابید و صدام و صدامیان بدانند که تا ارتش و نیروی مسلح مردی در صحنه است صدام با دست خالی از ایران خواهد رفت،چون خدا در دلهای ما اطمینان و قدرت قلبی ایجاد می نمایدو ماهمواره سربلند و پیروز خواهیم بود .
آخرین پیام من به خانواده ام این است که نگران نباشید و اگرشهید شدم ناله و فریاد نکشید ،من توصیه نمی کنم بر من گریه نکنید،می دانم اگر شهیدشدم این افتخار من است بر من گریه خواهی کرد چون دو فرزندم سحر خوش زبونم و صابر پسر عزیزم که بعد از مرگ من راهم را ادامه خواهند داد.
از من یادگاری مانده و همچنین از همسرم مواظبت کنیدو به همسرم بگوییدخداوند به او صبر دهد چون هیچ وقت فراموشش نمی کنم مثل بال فرشته بود .
زنی بود که یک کوه را با زبان اخلاقش خورد می کرد و دوباره آنرا ساخت و من این دنیا و آن دنیای خودم را مدیون او هستم چون او به من امید زندگی داد و به من درس زندگی آموخت هیچ وقت فراموشت نخواهم کرد.
خدا میلیونها جان بده تا در راه تو فداکنم و به من قدرتی ده تا سینه ام را سپری در مقابل بمبهای منافقین و کافران و سپری در مقابل توپها خمپاره ها و گلوله های دشمن قرار دهم .
خدایا بازوی مرا قوی گردان تا در راه تو شمشیر زنم و دشمنان تو را نابود کنم و به برادرانم بگویید که اسلحه را کنار نگذارند و با دشمنان اسلام بجنگند .
و ای مادر مهربان مرا ببخشید وحلالم کنید و از تو می خواهم همین طوری که بر مرگ جوانت امیر عزیز صبر کردی و نماز شکر خواندی در مرگ من هم صبر کنی زیرا که خداوند با صابرین است و اما تو ای همسرم زینب وار استقامت کن و به پسرم درس شهادت بیاموزو بگو که راه مرا ادامه دهد و دخترم را طوری تربیت کن که مثل زینب های دیگر باشد.
منبع: برگرفته از اسنادشهید درمخزن ادراه کل شهرستانهای استان تهران
سوم متوسطه درس خواند. ازدواج كرد و صاحب يك پسر و يك دختر شد. به عنوان امدادگر هلال احمر در جبهه حضور يافت. بيست و هشتم فروردين 1362 ، در كامياران توسط نيروهاي حزب دمكرات بر اثر اصابت
گلوله به شهادت رسيد. مزار وي در بهشت سجاد شهرستان فيروز كوه واقع است. برادرانش سيدمحسن و سیدجوادالدین نیز شهید شده اند.
ولا تحسبن الذین قتلو فی سبیل الله امواتا بل احیا عند ربهم یرزقون
بنام خداوند یاری دهنده مستضعفین
پس از تقدیم عرض سلام به حضور آقا امام زمان (عج) و نایب برحقش امام خمینی امت شهیدپرور ایران و مادر و زن و فرزندان عزیزم از خداوند متعال توفیق همگان را در کمک به مستضعفان خواهانم.
سلام برحسن سرور آزادگان و سالار شهیدان و و بنیانگذار انقلاب اسلامی درود بر رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران سلام بر مادر،خواهران ،برادران ، فرزندم و همسرم .
سلام بر خواهران و برادران مسلمان ایران امروز هجدهم اسفند 1361 اسفند ماه می باشد فرصتی برایم پیش آمد تا تحول و دگرگونی که در من پیش آمده قلم در دست گرفته و پیامی برای شما بنویسم تا به اطلاع همه برسانید.
تا به حال خدا را فقط به اسم می شناختم اما در حال حاضر که در نوار مرزی کردستان می جنگم هرجا نگاه می کنم خدا را می بینم و هیچ چیز به جز خدا معنا و مفهومی ندارد من ،مادر ،برادر ،خواهر ،همسرخوب و فرشته گونه و دو فرزندم را به خدا سپرده، داوطلبانه جهت دفاع از ارزش های جمهوری اسلامی به جبهه های حق علیه باطل شتافتم و چون نگهدارنده ای و روزی دهنده ای وامانت داری مانند خدا وجود ندارد او نگهدارنده زمین و آسمان بی ستون است .
من در سنگر تنها شدم فکرکردم گم شدم راه یافتن خدایم را شناختم - خاک خوزستان کربلای ایران- خاک ایلام و کردستان و سایر بلا ها در قیامت شهادت خواهند داد که جوانان با ایمان ایران در کربلای ایران چگونه از حریم مقدس اسلام و قرآن دفاع کردند و به درجه شهادت رسیدند .
اکنون ای گروهها تا دیر نشده بیایید حرف امام و رزمندگان را بشنوید و به آغوش اسلام برگردید.ای راضیان قبل از انقلاب و ای ناراضی های بعد از انقلاب شما دانسته یا ندانسته شمشیر دو لبه زه آگین به دست گرفته اید و با ابتکار سنگ بر لب های تشنه حسین و سر بریده او میریزید ، به خیابان ها می ریزید تا دل امام وامت مسلمان را بیازارید و آمریکا و شوروی و صدام و صدامیان را خوشحال کنید و لبه دیگر شمشیرتان این است که اگر ملت ایران به شما اعتراض کند درگیری ایجاد کنید و بر رفقای خود که قبلا آماده نمودید فیلم برداری کنید و در خارج نشان دهید و به اصطلاح خودتان بگویید این است وضع ایران بعداز انقلاب تا دل مستضعفین جهان را هم برنجانید آه یتیمان شما را نمی گیرد.
یتیمانی که پدرشان را در راه اهداف انقلاب اسلامی از دست داده اند ، یتیمان ایران حق برگردن همه ملت های دنیا بخصوص ملت ایران دارند .
ای گروهک ها با قلم با قدم با زبان دل یتیمان را می رنجانید .قلم شما قدم شما زبان شما انشاءالله بشکند .
من با میل خود به جبهه آمدم و از هر کس پرسیدم داوطلب به جبهه آمده مانند یاران امام حسین (ع) ،صدام کافر یزید زمان بداند که ارتش بیست میلیونی حرف نیست حقیقت است تا یک نفر از این ارتش باقی است جنگ با هر متجاوز از خدا بی خبر ادامه دارد .
آخرین پیام من به خانواده ام این است که نگران نباشید و اگرشهید شدم ناله و فریاد نکشید ،من توصیه نمی کنم بر من گریه نکنید،می دانم اگر شهیدشدم این افتخار من است بر من گریه خواهی کرد چون دو فرزندم سحر خوش زبونم و صابر پسر عزیزم که بعد از مرگ من راهم را ادامه خواهند داد.
از من یادگاری مانده و همچنین از همسرم مواظبت کنیدو به همسرم بگوییدخداوند به او صبر دهد چون هیچ وقت فراموشش نمی کنم مثل بال فرشته بود .
زنی بود که یک کوه را با زبان اخلاقش خورد می کرد و دوباره آنرا ساخت و من این دنیا و آن دنیای خودم را مدیون او هستم چون او به من امید زندگی داد و به من درس زندگی آموخت هیچ وقت فراموشت نخواهم کرد.
خدا میلیونها جان بده تا در راه تو فداکنم و به من قدرتی ده تا سینه ام را سپری در مقابل بمبهای منافقین و کافران و سپری در مقابل توپها خمپاره ها و گلوله های دشمن قرار دهم .
خدایا بازوی مرا قوی گردان تا در راه تو شمشیر زنم و دشمنان تو را نابود کنم و به برادرانم بگویید که اسلحه را کنار نگذارند و با دشمنان اسلام بجنگند .
و ای مادر مهربان مرا ببخشید وحلالم کنید و از تو می خواهم همین طوری که بر مرگ جوانت امیر عزیز صبر کردی و نماز شکر خواندی در مرگ من هم صبر کنی زیرا که خداوند با صابرین است و اما تو ای همسرم زینب وار استقامت کن و به پسرم درس شهادت بیاموزو بگو که راه مرا ادامه دهد و دخترم را طوری تربیت کن که مثل زینب های دیگر باشد.
به امید پیروزی مستضعفین بر مستکبرین خداحافظ شما
فرزند شما-احمد همسر شما- احمد پدر شما - احمد منبع: برگرفته از اسنادشهید درمخزن ادراه کل شهرستانهای استان تهران
نظر شما