توصیه های شهید قاسم شاهوار به فرزندانش
نوید شاهد شهرستان های استان تهران؛ شهید قاسم شاهوار / در تاریخ پنجم مهر 1334 در حسن آباد شهرری دیده به جهان گشود وی در یک خانواده متدین و مذهبی بزرگ شد تحصیلاتش را که تا سوم راهنمایی بود در همین شهرری گذراند . در کارخانه ممتاز کار می کرد. در سال 58 - 59 به جبهه های جنگ حق علیه باطل اعزام گردید و پس از هفت سال جنگ و رشادت سرانجام در تاریخ بیست و یکم اسفند 1365 در شلمچه در عملیات کربلای پنج به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
وصیت نامه پر بار شهید قاسم شاهوار
و لا تحسبن الذين قتلوا فى سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون.
آنها كه در راه خدا كشته ميشوند مرده مپنداريد بلكه آنان زندهاند و نزد خداى خود روزى مىخورند.
بار الها من نمىخواهم كه در بستر بميرم ياريم كن تا براهت در دل سنگر بميرم دوست دارم در ميان آتش و خون و گلوله دور از كاشانه و از خواهر و مادر بميرم با سلام به امام زمان و نايب بر حقش خمينى بتشكن و تمام شهداى اسلام و بخصصو لشگريان كفرستيز و سلام به خانواده خود و سلام به مادر دلشكستهام و خواهر دلسوز و مهربان و همسر مهربانم انشاءالله كه مرا مىبخشيد كه در زنده بودنم به شما خوبى نكردم ولى شايد شهادتم باعث خوشحالى شما عزيزان شود.
و از خانواده خود و برادرها و دوستان و آشنايان عاجزانه درخواست دارم دعا براى طول عمر امام عزيز و پيروزى رزمندگان اسلام را و آزادى اسراء جنگ را يادتان باشد و هميشه در نمازهايتان دعا كنيد اى عزيزان خون من در روز قيامت شهادت مىدهد كه من اهل كوفه نبودم و در زمان جنگ لبيك امام عزيز خود را پاسخ دادم و او را يارى نموده ايم و شهيد شدن من باعث افتخاز خانوادهام ميباشد
هر كس كه تو را شناخت جان را چه كند *** فرزند و عيال و خانمان را چه كند *** ديوانه كنى هر دو جهانش بخشى *** ديوانه تو هر دو جهان را چه كند.
خيال مىكنيد كه هر كس به جبهه مىرود حق خوبى به او مىدهند ولى در اشتباهيد البته چيزى كه نصيب ما مىشود شهادت است.و هر كسى هم لياقت آنرا ندارد. و صحبت ديگرم اينست كه بچههايم بايد راه پدرشان را بگيرند اول كاظم پسر بزرگم كه در زندگى اميد من بوده است.
و بايد اميد من به گفته پدرش عمل كند اول اينكه درسش را حتما بايد بخواند و همراه درس خواندش قران و ديگر احكام الهى را ياد بگيرد و هم ياد بدهد و دوم تنها آرزوى من اين بوده است.
كه اگر فرزندم بزرگ شد حتما بايد مداح اهل بيت شود و خواهش كه دارم كاظم آرزوى مرا برآورده كند و بچههاى ديگرم مريم و زينب هر دوى آنها بايد زينبوار راه پدرش را پيش گيرند.
آنها بايد كارى نمايند كه واقعا دختران پيرو راه حسين ناميده شوند و در آينده زنهائى با ايمان و خوبى براى مملكت ايران باشد و درباره پسر كوچكم ياسر چون آنهم مثل برادرش براى من عزيز بوده است بايد مثل برادرش كاظم شود و راه پدرش را پيش بگيرد و اين را هم بدانيد هر كسى بچههاى مرا اذيت كند خداوند آنها را نخواهد بخشيد.
و تو اى همسر مهربانم مىدانم كه در زنده بودنم براى تو همسر خوبى نبودم و هميشه شما را اذيت و آزار مىدادم بايد مرا ببخشيد و انشاءالله پس از مرگم بايد بسيار شما صبر و طاقت داشته باشى.
و چند كلمهاى هم با برادرهايم در وصيتنامه مىنويسم اى برادرهاى من در زنده بودنم شما را خيلى اذيت كردم، انشاءالله مرا مىبخشيد مخصوصا برادرم محمود چون واقعا در نبودم من به بچههايم حق پدرى را انجام دادهايد و از همه شما طلب بخشش مىنمايم.
و همچنين زن برادرهاى مهربان از شما هم معذرت مىخواهم و من حقير را ببخشيد و امام مادر جان خوش بحال شما كه چنين فرزندى در دامان پاكت پرورش دادهاى و اين چنين به نداى امام خود لبيگ گفت و به آرزوى خود رسيد و شما بزرگترين ثواب را خداوند نصيبتان مىفرمايد خواهر دلسوز از شما خانوادهات و خواهرزادهها بايد مرا ببخشيد كه در همسايهگى شما را بسيار اذيت كرديم و پس از نبودم من هم شما اذيت خواهيد شد البته اذيت روحى در نبودن برادرت و انشاءالله كه خداوند به شما صبر و طاقت عطا نمايد و خواهشى كه از تو دارم حامى فرزندان بىپدر برادرت باش نگذار آنها را اذيت كنند
و شما اى پدر زن و مادر زن مهربان و دلسوز هر چند كه من به شما بدى كردم و براى شما داماد خوبى نبودم و از شما طلب بخشش مىنمايم و از خواهران همسرم و برادرهايش پوزش مىطلبم و از آنها طلب مغفرت مىنمايم.
و از تمام فاميل دائى و بچههايش عمه و خانوادهاش سيد حسين و پسر خالهها و شوهر خواهرم و كليه اقوام و آشنايان حلاليت مىخواهم و از آنها براى من طلب مغفرت نمائيد و از كليه خانواده خود و برادرها و فاميلها عاجزانه تقاضا دارم دعاى عمر امام را حتما در نمازهايتان حقير را از خداوند متعال درخواست نمائيد.
ديگر عرضى ندارم/ یازدهم اسفند 1365/ دوستدار شما/ قاسم شاهوار
منبع: پرونده فرهنگی شهدا/ اداره هنری، اسناد و انتشارات/ شهرستان های استان تهران.