مسابقه «خلوتی با شهدا» به مناسبت 22 اسفند روز شهید

در این صفحه  گزیده ای از وصیت نامه 10 شهید بزرگوار درج گردیده است.شرکت کنندگان با مطالعه ی این صفحه  یکی را به دلخواه انتخاب و برداشت شخصی خود را از وصیت نامه با قید نام شهید درلینک موجود درانتهای صفحه مرقوم نمایند.

در روز بیست و یکم اسفند به پنج نفر از شرکت کنندگان به قید قرعه  جوایزی اهدا می گردد.

1- شهید مسعود محمودی کلور؛

شهید مسعود محمودي كلور / سي ام شهر يور 1349 ، در شهرستان تهران به دنيا آمد. دانش آموز چهارم متوسطه در رشته تجربي بود. به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. دوازدهم اسفند 1365 ، در شلمچه به شهادت رسید. اثري از پيکرش به دست نیامد.

گزیده ای از وصیت نامه شهید؛

معشوقا: من به تو عشق ورزیدم و فقط تو را دیدم و جستم تو خود ناظری که از پدر و مادر و خواهران و برادران عزیزم گذشتم و راه سعادتی که تو در قرآنت نشان دادی پیدا کردم و آمدم .

بارالها تو از همه بهتر می دانی من ضعیف و ناتوان که تحمل از دست دادن پاهایم را ندارم چگونه تحمل عذاب تو را می توانم بکنم ؟ خدایا مرا ببخش چون تو کریم و رحیم و رحمن هستی .

بارالها می دانم که در راه رسیدن به تو سختی های زیاد باید کشید اما یک چیز را نیز می دانم و آن سعادت اخروی است – الهی به حق محمد و آل محمد، ای که سعادت آمدن جبهه را نصیبم کرده ای سعادت شهادت را نیز ازمن مگیر .

خداوندا : مرا نیرویی ده که بتوانم آن مجاهدی که تو از  آن نامبرده ای باشم – مولای من در محضر تو گناهان بسیار کرده ام حال بیدار گشته ام و اعتراف می کنم که اعتراف کنندگان را می بخشی .

2- شهيد امير مرادي ؛

شهيد امير مرادي/ فرزند يعقوبعلي در تاريخ بيست و سوم آذر 1345 در شهرستان پاكدشت در خانواده اي مذهبي ديده به جهان گشود تحصيلات ابتدايي و راهنمايي خود را با موفقيت پشت سر گذاشت و به كار كردن مشغول شد ايشان با شروع جنگ تحميلي با داشتن سن كم از طريق سپاه پاسداران به مناطق عملياتي جنوب اعزام گرديد پدر شهيد امير مرادي در اسارت به سر مي برد كه ايشان در تاريخ دوازدهم اسفند 1365 براثراصابت تيردرمنطقه عملياتي شلمچه به درجه رفيع شهادت نايل آمد.

گزیده ای از وصیت نامه شهید؛

پايمال كردن خون سرخ هزاران شهيد از انقلاب حضرت مهدي (ص) و كربلاي ابا عبدالله تا انقلاب امام خميني مي باشد . در راه خدا استقامت كنيد و در اين راه اگر 72 تن بيگناه به عدد شهداي كربلا را خصم زبون مظلومانه زير آوار به شهادت رساندند اگر نخست وزير و رئيس جمهورتان را در آتش خصم سوزاندند ، اگر بدنهايتان را قطعه قطعه كردند ، پرچم لا اله الا الله را سربلند و پرافتخار بر قله فتح برسانيد و نااميد نشويد و در اين راه استقامت كنيد ، جانبازي كنيد (أُولَٰئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ خَالِدِينَ فِيهَا جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ) وآخرين وصيت به امت شهيد پرورم : قهرمان خميني ، اين راهبر ميدان جهاد ، اين يكتا رهبر و اين تنها ياور محرومان را تنها نگذاريد كه مبادا اهل كوفه باشيد.

3- شهید صدرالله تاجيك ميرزايي

شهید صدرالله تاجيك ميرزايي/ هجدهم اسفند 1344 ، در شهرستان ری به دنيا آمد دانش آموز اول متوسطه در رشته تجربي بود. به عنوان بسيجي درجبهه حضور يافت. هفتم اسفند 1362،با سمت تك تيرانداز در جفير بر اثر اصابت تركش خمپاره به سر و پهلو، شهيد شد. مزار وي در بهشت زهراي شهرستان تهران واقع است.

گزیده ای از وصیت نامه شهید؛

 ای برادران سنگر مدرسه را خالی نکنید که سنگری که شما درون آن هستید از سنگری که رزمندگان درآنند آسیب پذیرتر و حساستر است چرا که اگرابرقدرتها بر مدرسه های ما تسلط پیدا کنند دیگر هیچ رزمنده ای نمی تواند با آنها مبارزه کند ولی جای رزمندگان را در جبهه های نبرد می توان پر کرد .

4- شهید مجید بلوچی؛

شهید مجيد بلوچي/ سال 1346 ، در شهرستان ورامين به دنيا آمدتا اول راهنما يي درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. ششم اسفند 1362 ، در جز يره مجنون عراق بر اثر اصابت تر كش به شهادت رسيد. مزار وي در بهشت زهراي شهرستان تهران واقع است.

گزیده ای از وصیت نامه شهید؛

 با تو ام ای ملت مظلوم و ای سرزمین اسلام و ای مسلمین به تو یک پیام می دهم به تو که انسان سازی و خود شاهدی . تو خویشتن را آماده کن برای شهادت . ای ملت اسلام بدان که به خدایم سوگند و تولیاقت داری که خمینی رهبرت باشد . راه من راه شما و راه شما راه من است .

پیامم این است که هیچ اشکالی ندارد که یک ملت خود را فدای ملتهای دیگر کند ای ملت اسلام در راه آرمان مقدس برای رسیدن به خدای بزرگ و حکومت عدل الهی و حکومت عدل اسلامی در جهان پاینده و سربلند باشید و خدا یارتان باد .

5- شهید اکبر جمشیدی؛

شهید اكبر جمشيدي / پانزدهم شهريور 1345در روستاي حصار كلك از توابع شهرستان پاكدشت ديده به جهان گشود. پدرش فرامرز،كشاورز بود ومادرش معصومه نام داشت. تا دوم راهنما يي درس خواند. به عنوان پاسدار وظيفه در جبهه حضور يافت. پنجم اسفند 1364 ، با سمت موشك انداز پي. ام. پي درفاو عراق بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسيد. مزار وي در گلزار شهداي روستاي ارمبو يه تابعه شهرستان زادگاهش واقع است.

گزیده ای از وصیت نامه شهید؛

شما زینب گونه من حسین وار . خدایا تو شاهدی که من فقط به خاطر پاسداری از دین مقدس تو ولبیک از امام عزیز و سرورم به جبهه آمدم تا شاید راه نجات برای روز آخرتم باشد . من ننگ و نفرت دارم که زنده باشم و اسلام و کشور من در خطر باشد و به نابودی کشیده شود .

اگر انسان در کاخهای مرمری و سنگی هم باشد مرگ فرا می رسد و چه شیرین و گوارا است مرگی که در راه هدف باشد و چه هدفی برتر از لقاء الله باید برای این مرگ بی تابی کرد . خدا را شکر می کنم که در چنین زمانی و در چنین کشوری و به رهبری چنین زعیمی و در چنین خانواده ای بدنیا آمدم .

6- شهید سعید عزیزی؛

شهید سعید عزیزی/ یکم شهریور 1342، در شهرستان ری به دنیا آمد. پدرش تقی، لبنیات فروش بود و مادرش نصرت نام داشت. دانشجوی سال دوم دانشسرای تربیت معلم بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت.دهم اسفند 1362، با سمت امدادگر در جزیره مجنون عراق بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سینه، شهید شد. پیکرش را در بهشت زهرای شهرستان تهران به خاک سپردند.

گزیده ای از وصیت نامه شهید؛

اگر من شهيد شدم گريه‌تان براى زينب و امام حسين (ع) باشد كه در يك روز تمام عزيزان و نزديكان خود را از دست دادند ولى چنان پيام خون حسين (ع) را به گوش جهانيان رساندند كه آن خون و ثمره‌هاى آن را مى‌بينیم .

برادرانم شما هم در تمام كارهايتان فكرتان با خدا باشد و مدافع خون شهداء باشيد نماز و دعا بجان امام را فراموش نكنيد و خواهرانم شما هم همچون فاطمه (ع) و زينب (ع) باشيد.

مرگ چيزى است كه حق است و همه‌مان دير يا زود به آن خواهيم رسيد ولى ما خود مى‌توانيم در اين دنيا جهت خوب يا بد بودن اين مرگ را انتخاب كنيم و بدانگونه كه مايليم بميريم.

7- شهید محمدعلی وفایی نژاد؛

شهید محمدعلی وفایی نژاد/ بیست و یکم بهمن 1345، در شهرستان تهران دیده به جهان گشود. پدرش محمدابراهیم، راننده تاکسی بود و مادرش سیده صغرا نام داشت. دانش آموز اول متوسطه بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. دوازدهم اسفند 1362، با سمت امدادگر در جزیره مجنون عراق بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. مزار وی در بهشت زهرای زادگاهش واقع است.

گزیده ای از وصیت نامه شهید؛

آرى من راهم را خوب شناخته ام و حسين بن على را نيز از هدفى كه داشته مى شناسم و همانطورى كه حسين تا آخرين قطره خون خود بر سر عقايدى كه داشته ايستاده بود اميدوارم كه من نيز بتوانم از اين آرمان پاسدارى كنم و اگر به درجه شهادت رسيدم همچنان حسين جان بسپارم و اميدوارم تا وقتى كه كاملا نتوانسته ام از قرآن و مكتب اسلام پاسدارى كنم شهيد نشوم .

خدايا خودت گفته اى آنان كه در راه خدا جهاد كنند و ازاموال و دارايى خود در راه اسلام انفاق كنند آنان مجاهدان اصلى هستند .

8- شهید علی عباد اردستانی؛

شهید علی عباداردستانی/ ششم مهر 1345، در شهرستان ری به دنیا آمد. پدرش حسین، راننده کامیون بود و مادرش ایران نام داشت. تا دوم راهنمایی درس خواند. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. دهم اسفند 1362، با سمت آر پی جی زن در جزیره مجنون عراق بر اثر اصابت ترکش و قطع دست ها به شهادت رسید. پیکرش مدت ها در منطقه بر جا ماند و سال 1377 پس از تفحص، در بهشت زهرای شهرستان تهران به خاک سپرده شد.

گزیده ای از وصیت نامه شهید؛

اول آنكه من يك جان داشتم و در راه خدا دادم اگر هزارها هزار جان ديگر هم داشتم در اين راه عاشقانه فدا مى‌كردم در ماه رمضان كه ماه تزكيه و عبادت و خودسازى است خود را بسازيد.

مادر و پدر عزيزم فقط از شما مى‌خواهم كه راه شهيدان را ادامه دهيد براى شهيد اشك ريختن بى‌معنا است ومن هم ميروم باشد كه خداوند يك نصرتى به ما دهد و آن درجه عاليه كه شهادت نيز هست به ما برسد.

9- شهید حسن خان احمدلو؛

شهید حسن خان احمدلو/ شهید بزرگوار در سال 1349 در شهرستان بهارستان در خانواده ای مذهبی و نیکو نهاد دیده به جهان گشود. خانواده پاک طینت و پر تلاش وی در تربیت او سعی بسیار نمودند. او از خصوصیات اخلاقی پسندیده و قابل قبولی برخوردار بود و به انجام فرایض دینی و تهذیب نفس، اهمیت می داد. او تحصیلات خود را تا دیپلم ادامه داد و سپس از طریق بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران، به منطقه عملیاتی جنوب کشور اعزام و در حین عملیات کربلای 5 منطقه شلمچه، سرانجام در تاریخ بیست و چهارم دی 1365 به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

گزیده ای از وصیت نامه شهید؛

من تنها حرفی که برای شما دارم این است که از امام امت دست برندارید و برای ظهور آقا امام زمان(عج) بسیار دعا کنید و منتظر ظهور ایشان باشید. از اینکه فرزندتان را در راه خدا از دست داده اید به هیچ وجه ناراحت نباشید و اندوهی به دل راه ندهید، چون این یک امانت بود که خداوند به شما سپرده بود و شما به نحواحسن آن را به خودش پس دادید.

به برادران و خواهران این سخن را دارم که راه شهدا را ادامه بدهند و برای ادامه این راه باید درس هایتان را خوب بخوانید و با مبارزه کردن در این سنگر مشت کوبنده ای به دهان ابر جنایتکاران شرق و غرب بزنید.

10- شهید یوسف شاکری (چهارواداری)

شهید یوسف شاکری (چهارواداری)/ یکم بهمن 1342، در روستای اهران از توابع شهرستان دماوند به دنیا آمد. پدرش محمد، کشاورزی می کرد و مادرش زهرا نام داشت. تا اول متوسطه در رشته اقتصاد درس خواند. سپس به فراگیری علوم دینی و حوزوی پرداخت. طلبه بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. دهم اسفند 1362، با سمت مبلّغ در جزیره مجنون عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار وی در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

گزیده ای از وصیت نامه شهید؛

پیکار در راه خدا بهترین و نزدیک ترین راهی است که به وسیله آن [انسان] به مقام والای قرب الهی دست می یابد. آری، در این زمان فکر می کردم که باید در راه خدا و احیای کلمه توحید، از تمام هستی خود گذشته، جان و مال را در راه او داد و در طبق اخلاص گذاشت و به پروردگار خود تقدیم کرد وباید ایثار و فداکاری کرد تا به شیفتگان راه الله(شهیدان و انبیا) ملحق شد.

اینک هدف خودرا از رفتن به جبهه اعلام می کنم: هدفم از رفتن به جبهه، پیاده کردن احکام اسلام است. هدفم تنها مبارزه با تجاوز مرزی و قطعه ای از خاک نیست؛ بلکه برپاداشتن عدل و نفی طاغوت است؛ البته هم طاغوت درونی و هم طاغوت بیرونی.

لینک ورود به صفحه  مسابقه «خلوتی با شهدا» و نگارش برداشت های شخصی شما