برگی از زندگی شهید سعيد ناصری

نوید شاهد شهرستان های استان تهران؛

آشنایی با شهید

شهید سعيد ناصری در تير ماه سال 1340 در يك خانواده مذهبی در بافت قديم رباط كريم به دنيا آمد. تحصيلات ابتدائی و راهنمائی و دبيرستان خود را در همان محل به پايان رساند.

شهيد سعيد ناصری از زمانی كه در دبيرستان مشغول تحصيل بود همراه با تعدادی از دوستانش در فعاليت های سياسی و مذهبی هم شركت داشتند.

غالباً در جلسات مختلفي كه به همين منظور در محل بود شركت مي نمود. سعيد با تشكيل كميته و سپاه پاسداران به همكاری خود با اين دو نهاد مشغول شد و در حل مشكلات دوستان و برادران سپاهی اش جانفشانی مي كرد.

به حدي كه امكان گرفتن ديپلم را پيدا نكرد. او در تابستان سال 1359 با گروه فرهنگی جهاد سازندگی در تشكيل كلاس های مختلف عقيدتی و خياطی كه با همت شهيد سفيداری در روستا تشكيل مي شد همكاری داشت.

در سال شصت به خدمت مقدس سربازی رفت و در مدت آموزشی خود در كرمان بود و بعد هم كه به تهران منتقل شد در پادگان دژبان مركز خدمت خود را ادامه داد و همراه با برادر آزاده محمدرضا بروجی به پادگان دژبان پرندك رباط كريم منتقل شد و به خاطر حضور اسرای عراقی در آن پادگان در قسمت عقيدتی و سياسی فعاليت خود را شروع كرد.

و چون به رباط كريم نزديك بودند با استفاده از امكانات شهري برنامه هايی برپا داشتند از جمله: برپايی نمايشگاه های مختلف عكس،كتاب و .... آوردن سربازان و حتی اسراي عراقی به نماز جمعه رباط كريم.

بعد از اتمام سربازی همكاري خود را با دفتر امام جمعه شهرستان ادامه داد و همراه با آن با ستان نماز جمعه و ستاد پشتيبانی مناطق جنگی براي جذب كمك های مردمي همكاری نمود.

با شهادت برادر كوچكترش مجيد تلاش و زحمات خود را بي وقفه در منطقه ادامه داد. با افتتاح شهرداری رباط كريم در سال 1362 مدت كمی هم با آن شهرداری نوپا همكاري داشت و بالاخره در بهمن ماه سال 1362 به جبهه اعزام شد و همراه با تعداد زيادی از دوستان خود در عمليات افتخار آفرين خيبر شركت داشتند و در قسمت طلائيه به شهادت رسيدند. قابل توجه اينكه آن عمليات حدود بيست شهيد و مفقود و اسير فقط از رباط كريم به جا گذاشت.

عبادات خود را از قبل از انقلاب اسلامی انجام مي دادند و در برپايی دعاي كميل محل هم به سهم خود كمك مي نمودند. در زمان سربازی اسرا و سربازان را به نماز جمعه رباط كريم می آوردند.

همكاری با سپاه پاسداران در اوايل انقلاب و حساس ترين موقع خود. شهيد ناصری در فعاليت هاي سياسي قبل از انقلاب اسلامی همراه با تعدادی از دوستان خود فعاليت داشت. همكاری با دفتر امام جمعه رباط كريم. همكاري با ستاد پشتيبانی مناطق جنگی رباط كريم.

در مدت زمانی كه در قسمت عقيدتی و سياسی پادگان دژبان مركز (اردوگاه اسراي رباط كريم) بودند در برگزاري نمايشگاه كتاب در پادگان و محل و فعاليت های مشابه شركت داشتند. در امور فرهنگی اردوگاه اسرا زحمت می كشيدند.

جدي بودند و با لهجه صريح سخن مي گفتند. با دوستان و اقوام روابط صميمانه اي داشتند. در حل گرفتاری های بستگان جديت به خرج می دادند، غمخوار دوست و آشنا بودند.

فرازهای از وصيت نامه: پدر جان من از شما مي خواهم در حقم دعا بكنی و اگر به فيض شهادت نائل شدم از شما می خواهم كه خودت را ناراحت نكنی، چون اين راهي بود كه خود آگاهانه انتخاب كردم. خواهران عزيزم، فرزندان خود را مسلح به ايمان و تقوا و ادامه دهنده راه شهيدان و در خط اسلام تربيت كنيد.

خاطرات:

شهادت برادر كوچكش بر روي او خيلي تأثير گذاشت، به نحوی فعاليت های او را در خدمت به جامعه و نظام و انقلاب اسلامی چند برابر نمود. برادر شهيدمان سعيد خيلی غمخوار فاميل و جويای احوال آنها بود. حتی يك مرتبه بعد از شهادتش در خواب به يكی از بستگان توصيه كرده بود كه خوب است در مورد مشكلی كه پيش آمده گذشت نشان دهيد و بانی حل اختلاف شويد. يك مرتبه هم در خواب از ايشان سؤال شده بود چرا شما در مجلس افطاری كه به خاطر شما ترتيب داده شده بود شركت نداشتيد، گفته بودند من پيش بابا نشسته بودم و جالب اينكه تا آخر آن مجلس افطاری كسی آن نقطه كه ايشان نشسته بود نزديك پدرمان ننشسته بود و تا آخر مجلس افطاری آنجا خالي بود.

روحش شاد و يادش گرامی.

منبع: پرونده فرهنگی شهدا/ اداره هنری، اسناد و انتشارات/ شهرستان های استان تهران