بهترین راه که دین تو است انتخاب کنم
يکشنبه, ۱۵ بهمن ۱۳۹۶ ساعت ۱۱:۵۴
ار الهی از تو می خواهم که اگر در این عملیات پیروزی نصیب ما شد و اگر انشاء الله لیاقت شهادت و پرواز به سوی تو را داشتم به خانواده ام صبر عنایت و همه اقوامم را از دست من راضی و خوشحال کنی...
به گزارش نوید شاهد شهرستانهای استان تهران:
شهید عباس بادي، پانزدهم بهمن 1347 ، درشهرستان ري ديده به جهان گشودتا پایان دوره راهنما يي درس خواند. مدتي در بسيج خدمت كرد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. بيست و يكم دي 1365 ، با سمت تك تيرانداز در شلمچه به شهادت رسيد. پيكرش مدتها در منطقه بر جا ماند. هشتم اسفند 1373 ، پس از تفحص در بهشت زهراي شهرستان تهران به خاک سپرده شد.
خشنودم که خداوند پروردگار من است.
و اسلام دین من است ،
و خوشحالیم از اینکه حضرت محمد ( ص ) که درود خدا بر او و آلش باد پیغمبر من است و حضرت علی ( ع ) امام من و حسن ( ع ) و حسین ( ع ) فرزند شایسته او هستند و افتخار می کنم ، که حضرت مهدی ( عج ) که درود خدا بر ایشان باد پیشوا و آقا و رهبر من است و حتماً از اینان دورنمی شوم و از دشمنانشان بیزار هستم و تا آخرین لحظه از دین اسلام و میهن عزیزم دفاع می کنم که این بهترین جلب رضایت خداست ، و امیدوارم که خون شهیدان هر چه زودتر باعث پیروزیهای فراوان به نفع اسلام شود و هر چه سریعتر راه کربلای حسینی باز شود تا قبر شش گوشه امام عزیزمان را در بر بگیریم و با مولایمان دمی از دست ظالمان شکفته کنیم و لحظه ای دلهایمان از این دیدار شاد شود.
خداوندا باز می گویم که من لیاقت آمدن به جبهه های نور و عدالت را نداشتم و تو را شکر می کنم که مرا آگاه ساختی تا از منجلاب و بدیهای نفسم که لحظه ای به یاد تو نبود و در آن غرق شده بود نجاتم دادی ، و ترا شکر می کنم که نور اهل بیت عصمت و طهارت را در قلبم فشاندی و مرا بنده ای آزاده آفریدی تا بهترین راه را که دین تو است انتخاب کنم .
و بار الهی از تو می خواهم که اگر در این عملیات پیروزی نصیب ما شد و اگر انشاء الله لیاقت شهادت و پرواز به سوی تو را داشتم به خانواده ام صبر عنایت و همه اقوامم را از دست من راضی و خوشحال کنی ، بار الهی از تو می خواهم که مرا ببخشی از اینکه عمری را در گمراهی به سر بردم و طاعت و عبادت بسیار اندکی کردم و غرور و خود پسندی را در دلم پروراندم و فکر می کردم که واقعاً بنده تو هستم و از تو اطاعت می کنم ، خدایا مرا عفو کن که از دستورات تو سر پیچی کردم و فقط به دنیای فانی دل باختم که آن را برای امتحانات ما آفریدی ، و مرا واقعاً ببخش ، چون آنطور که باید وظیفه فرزندی را در حق پدر و مادرم بجا نیاوردم .
پدر و مادر عزیزم از راهی دور و در لحظاتی حساس به شما سلام می کنم و همچنین سلام می رسانم به برادر و خواهر مهربانم و از خداوند منان سلامتی شما را خواستارم ، پدر عزیزم از تو معذرت می خواهم و مرا ببخش و مادر عزیزم از تو هم عذر می خواهم که فرزند شایسته ای برایتان نبودم و برادر و خواهرم مرا ببخشید که برادر خوبی برایتان نبودم ، اما از شما می خواهم که خوب به درس ادامه دهید تا در آینده نقشه های منافقان و ابر قدرتها را نقش بر آب کنید .
دیگر خواهشی که دارم این است :
وسایل شخصی مرا اگر امکان داشت در صورت لزوم به جبهه هدیه کنید که ما هر چه داریم از جبهه است و سرنوشت جنگ ما و دین ما در همین کمکها و مبارزات است پس از هیچ کمکی دریغ نکنید .
دیگر وصیتی که دارم و این مهمتر ین وصیت من است اطاعت از امر ولایت فقیه ، رهبر والا مقام امام خمینی پیر جماران است .
دیگر عرضی نیست خدانگهدار همگی
به امید پیروزی حق بر فتنه
گر مرد رهی میان خون باید رفت
از پای فتاده سرنگون باید رفت
تو پای به راه نه و هیچ مپرس
خود را بگویدت که چون باید رفت
منبع: برگرفته از اسنادشهید درمخزن اداره کل شهرستانهای استان تهران
شهید عباس بادي، پانزدهم بهمن 1347 ، درشهرستان ري ديده به جهان گشودتا پایان دوره راهنما يي درس خواند. مدتي در بسيج خدمت كرد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. بيست و يكم دي 1365 ، با سمت تك تيرانداز در شلمچه به شهادت رسيد. پيكرش مدتها در منطقه بر جا ماند. هشتم اسفند 1373 ، پس از تفحص در بهشت زهراي شهرستان تهران به خاک سپرده شد.
خشنودم که خداوند پروردگار من است.
و خوشحالیم از اینکه حضرت محمد ( ص ) که درود خدا بر او و آلش باد پیغمبر من است و حضرت علی ( ع ) امام من و حسن ( ع ) و حسین ( ع ) فرزند شایسته او هستند و افتخار می کنم ، که حضرت مهدی ( عج ) که درود خدا بر ایشان باد پیشوا و آقا و رهبر من است و حتماً از اینان دورنمی شوم و از دشمنانشان بیزار هستم و تا آخرین لحظه از دین اسلام و میهن عزیزم دفاع می کنم که این بهترین جلب رضایت خداست ، و امیدوارم که خون شهیدان هر چه زودتر باعث پیروزیهای فراوان به نفع اسلام شود و هر چه سریعتر راه کربلای حسینی باز شود تا قبر شش گوشه امام عزیزمان را در بر بگیریم و با مولایمان دمی از دست ظالمان شکفته کنیم و لحظه ای دلهایمان از این دیدار شاد شود.
خداوندا باز می گویم که من لیاقت آمدن به جبهه های نور و عدالت را نداشتم و تو را شکر می کنم که مرا آگاه ساختی تا از منجلاب و بدیهای نفسم که لحظه ای به یاد تو نبود و در آن غرق شده بود نجاتم دادی ، و ترا شکر می کنم که نور اهل بیت عصمت و طهارت را در قلبم فشاندی و مرا بنده ای آزاده آفریدی تا بهترین راه را که دین تو است انتخاب کنم .
و بار الهی از تو می خواهم که اگر در این عملیات پیروزی نصیب ما شد و اگر انشاء الله لیاقت شهادت و پرواز به سوی تو را داشتم به خانواده ام صبر عنایت و همه اقوامم را از دست من راضی و خوشحال کنی ، بار الهی از تو می خواهم که مرا ببخشی از اینکه عمری را در گمراهی به سر بردم و طاعت و عبادت بسیار اندکی کردم و غرور و خود پسندی را در دلم پروراندم و فکر می کردم که واقعاً بنده تو هستم و از تو اطاعت می کنم ، خدایا مرا عفو کن که از دستورات تو سر پیچی کردم و فقط به دنیای فانی دل باختم که آن را برای امتحانات ما آفریدی ، و مرا واقعاً ببخش ، چون آنطور که باید وظیفه فرزندی را در حق پدر و مادرم بجا نیاوردم .
پدر و مادر عزیزم از راهی دور و در لحظاتی حساس به شما سلام می کنم و همچنین سلام می رسانم به برادر و خواهر مهربانم و از خداوند منان سلامتی شما را خواستارم ، پدر عزیزم از تو معذرت می خواهم و مرا ببخش و مادر عزیزم از تو هم عذر می خواهم که فرزند شایسته ای برایتان نبودم و برادر و خواهرم مرا ببخشید که برادر خوبی برایتان نبودم ، اما از شما می خواهم که خوب به درس ادامه دهید تا در آینده نقشه های منافقان و ابر قدرتها را نقش بر آب کنید .
دیگر خواهشی که دارم این است :
دیگر وصیتی که دارم و این مهمتر ین وصیت من است اطاعت از امر ولایت فقیه ، رهبر والا مقام امام خمینی پیر جماران است .
دیگر عرضی نیست خدانگهدار همگی
به امید پیروزی حق بر فتنه
گر مرد رهی میان خون باید رفت
از پای فتاده سرنگون باید رفت
تو پای به راه نه و هیچ مپرس
خود را بگویدت که چون باید رفت
منبع: برگرفته از اسنادشهید درمخزن اداره کل شهرستانهای استان تهران
نظر شما